آبادانی ها

شفاف ؛ گویا و مستقل

آبادانی ها

شفاف ؛ گویا و مستقل

آبادانی ها

آبادانی ها فقط یک واحد اطلاع رسانی و تحلیل اخبار شخصی است و سر سفره ی هیچکس نبوده و نیست.

آخرین نظرات
نویسندگان

۳۴ مطلب با موضوع «دفاع مقدس» ثبت شده است

۱۲
آبان

عبد بطاط عکاسی عراقی است که در جنگ هشت ساله به عنوان خبرنگار و عکاس همراه ارتش عراق در جبهه های بسیاری حضور داشته است. خودش تاکید می کند که بعثی نبوده و به اجبار مسئولیت عکاسی سپاه سوم عراق برعهده داشته است.
عبد تعریف کرد یک شب عاشورا قرار بود تا حسینیه آبادان را هنگام عزاداری به توپ ببندند. این دستور را به سرتیپ احمد علوان فرمانده توپخانه السبیه می دهند. او جز مسئولانی بود که هرگز حاضر نمی شد مردم بی گناه را به کشتن دهد.

توپ بستن حسینیه آبادان

۱۰
آبان

بی‌شک حماسه‌ای که در نهم آبان سال ۵۹ توسط مدافعان آبادان به وقوع پیوست، در تاریخ آینده این سرزمین گوش به گوش بازگو می‌شود و از مظلومیت مدافعان آبادان سخن‌ها گفته خواهد شد. 
 «۹ آبان»، روزی که فرزندان این آب و خاک با سلاح ایمان و چاشنی غیرت به تنهایی از پس کفتاران روزگار بر آمدند و خیال دست یابی به آبادان قهرمان را برای همیشه از اذهان منحرفشان خارج کردند.

دریاقلی

۱۰
آبان
به مناسبت ۹ آبان سالگرد حماسه کوی ذوالفقاری آبادان مراسمی خودجوش در بهشت زهرای تهران و بر سر مزار شهید دریاقلی سورانی برگزار شد.

این عملیات منجر به شکست دشمن بعثی در نفوذ به این شهر در سال ۱۳۵۹ شد. به همین دلیل مراسمی به یاد این واقعه برگزار شد.
مراسمی که در آن دومین تندیس برنزی این شهید  از طرف مردم شهر آبادان به خانواده مرحوم ایت الله جمی ( ره ) امام جمعه فقید زمان جنگ آبادان اهدا گردید.

کمیته مردمی انتخاب ، دلیل اهدای تندیس  به مرحوم ایت الله جمی (ره ) را  به  نوعی یادآوری و تشکر مردم آبادان  از خدمات  امام جمعه شهرشان دانست. جایزه ای که به پاس  تمامی زحمات او در طی دوران های مختلف بخصوص زمان محاصره یک ساله شهر و نقشش در تهییج کلیه نیروها  برای مقابله با ورود شبانه دشمن به کوی ذوالفقاری  اهدا شد .

دریاقلی سورانی

۰۹
آبان

 پس از تجاوز ارتش عـراق در ۳۱ شهریور سال۵۹ و اشغال سریع بخش هایی از خاک ایران ، خرمشهر مهم ترین شهر بندری ایران، پس از سی و پنج روز مقاومت دلیرانه ، به دست دشمن افتاد.

ذوالفقاری

۲۰
مرداد

روز ۱۷ مردادماه همزمان با سالروز شهادت شهید محمود صارمی خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی در افغانستان در سال ۱۳۷۷ روز خبرنگار نام گرفته است.

شهید رهبر در سال ۱۳۳۶ در آبادان به دنیا آمد. پدرش سال‌ها در استان خوزستان خبرنگار بود ولی استعداد غلامرضا او را به وادی گویندگی و کار خبری کشاند. او در سال پنجم دبیرستان دوبار پشت سر هم عنوان قهرمانی را در مسابقات گویندگی دانش آموزی در سطح استان کسب نمود.
Capture

۱۱
مرداد

شهر آبادان معدن مردانگی است. معدنی از مردانی که روزی روزگاری خانه و خانواده را راهی مکان هایی امن کردند و خود ماندند تا برای سقوط نکردن شهر و دیارشان جان بدهند.

۳۱ شهریور ۵۹ بود که زنگ  آزاردهنده و پرهیاهویی شنیده شد که  خبر از سرک کشیدن بی شرمانه ی همسایه ای از دیرباز نااهل را فریاد می زد. دولت نااهل صدام افلقی زمانه را مساعد عقده گشایی های خود تشخیص داده بود و با کمک مستقیم اربابان صهیونیستی و دولت های حاشیه نشین خلیج همیشه فارس یورش همه جانبه ی خود را به سمت ایران اسلامی آغاز نمود.

1

۱۰
مرداد

یکی از خوانندگان این وبسایت خبری و تحلیلی نقدی بر گزارش خبرگزاری دانشجویان (ایسنا) خوزستان با عنوان ‹‹ رزمنده ای که سرایدار سرویس بهداشتی شد ›› نوشته و در اختیار ما قرار داده است.این پایگاه خبری و تحلیلی بنا به سیاست باز خود در انتشار دیدگاه های مختلف بر آن شد تا متن رسیده را بی کم و کاست منتشر نماید. بر این باوریم شاید نگاه نگارنده در ارتباط با مقوله ی دفاع مقدس  با تعاریف و عرف بخشی از جامعه همخوانی نداشته باشد ولی بنا به همان رویه ای که اشاره شد آن را منتشر می نماییم و چنانچه شما خوانندگان محترم دیدگاهی متفاوت بر آن چه خواهید خواند داشتید انتظار داریم در کمال ادب و احترام اظهار نظر نمایید.

سکانس-آخر-جنگ

۲۸
فروردين

در سال ۱۳۰۴ ه. ش در قریه اهرم مرکز تنگستان از توابع بوشهر، به دنیا آمدم و شماره شناسنامه‌ام ۱۰۳ از اهرم بوشهر می‌باشد.

در یک خانواده فقیر و مذهبی به دنیا آمدم. پدرم شخصی مذهبی و مورد اعتماد مردم محله بود. او با قرآن و دعا مأنوس بود. با این که تحصیلات حوزوی نداشت، اما با همان سواد مکتب‌خانه‌‌ای اغلب سوره‌های قرآن را حفظ بود و چون مورد اعتماد مردم و مقدس بود، بخش عمده معاشش از طریق روزه و نماز استیجاری تأمین می‌شد. پدرم در زندگی قانع بود.

از خصوصیات معنوی مرحوم پدرم، التزام عملی به قرآن، نماز و دعای کمیل در شب‌های جمعه بود و هرگز ترک نمی‌شد. در همان خانه خشت وگلی خود، بچه‌هایش را جمع می‌کرد و دعای کمیل و حدیث کساء می‌خواند. شب‌ها قبل از این که بخوابد، او سوره «الواقعه» را از حفظ می‌خواند و تا چند سوره قرآن را نمی‌خواند، نمی‌خوابید.

۲۸
فروردين

رشدوبالندگی ۶۵فرمانده شهیدگردان و بالاتر متولد آبادان ودهها فرمانده درقیدحیات.

۲۸
فروردين

سال ۱۳۶۴ بود، بحبوحهء آغاز عملیات والفجر هشت. مردم آبادان، از اوّل جنگ تا پیش از این عملیات، در شهر، حضوری فعال داشتند. زندگی عادی در جریان بود. جمعیّت شهر کم و زیاد میشدند؛ ولی شهر هیچگاه خالی نشد. تا اینکه بنا به تشخیص فرماندهان نظامی وقت، تصمیم بر این گرفته شد که شهر از نیروهای غیرنظامی و شخصی تخلیه شود…

این تصویر در بحبوحهء عملیات والفجر هشت (سال ۱۳۶۴) می باشد. نفر دوّم از سمت راست (سیداصغر موسوی) از همسایگان ننه زاغی است که این عکس را در اختیارم قرار  داد.

به زور متوسّل شدند! تهدیدی جدّی را نزدیک بود عملی کند: «اگه منو ببرید بیرون، خودمو میکشم!!!» وقتی که دیدند که اصرار به ماندن دارد؛ او را به حال خود وا گذاردند.