فرید نظارت خواننده ای که فقط برای مردم می خواند
این گفتگو به هنرمند جوانی اختصاص دارد که با وجود ارائهی آهنگهای موفقی پیش از این، همهی دغدغهاش انجام کاری برای شهدا بوده است؛ و همین امر باعث تولد آهنگی شد به نام “۵ مهر”؛ تولد خجستهای که فرید نظارت آن را سرآغازی میداند برای حفظ و پاسداشت مسیر مقدسی که پیش از این پدر و همرزمان پدر با اقتدار آن را پشت سرگذاشته بودند.
انگیزهی اصلی شما از فعالیت در حوزهی دفاع مقدس چه بود؟
از آنجا که من فرزند شهید هستم موسیقی را در سالهای ۶۹-۶۸ در واحد فرهنگی بنیاد شهید آغاز کردم و در این مرکز نواختن موسیقی و خواندن سرود را یاد گرفتم و در تمامی این سال ها دوست داشتم برای شهدا کاری در خور ارائه دهم. سالها گذشت و هنگامیکه از ماهشهر به آبادان نقل مکان کردیم، خوانندگی را بصورت کاملاً جدی و مستقل شروع کردم. از آغاز این مسیر تا به امروز کارهای بسیاری و با موضوعات مختلفی از جمله آبادان و تیم صنعت نفت و همچنین ترانهای با موضوعیت مقام معظم رهبری ارائه داده ام؛ اما میان تمام آثارم جای خالی آهنگی با محوریت شهدا را بسیار احساس میکردم. از این رو تصمیم گرفتم کاری برازندهی شأن این عزیزان انجام دهم. به همین دلیل و بعلت حساسیتم برای ارائهی کاری فاخر، اقدام برای عملی کردن این تصمیم کمی زمان برد. چون به هیچ وجه علاقه نداشتم کاری عجولانه و به اصطلاح “هول هولکی” را به مخاطب ارائه دهم. تا اینکه تصمیم بر آن شد که این کار برای پنجم مهرماه همین امسال و در سالگرد شکست حصر آبادان، انجام شود و به لطف و یاری خداوند به سر انجام رسید.
تجربه ثابت کرده که تمامی کارها و فعالیتهایی با موضوعیت شهید و شهادت، سهل و آسان انجام میشوند و سختیها و مشکلات کارهای معمول دیگر را به آنصورت ندارند. آیا شما نیز طی پروسهی انجام این کار، چنین موضوعی را تجربه کردید؟
بله دقیقاً همینطور است . ساخت و تولید و تنظیم این آهنگ فقط سه روز طول کشید؛ در حالیکه ساخت آهنگ “صنعت نفت” یک سال و نیم و آهنگ بعدیام تحت عنوان “شط بهمنشیر” دو الی سه سال زمان برد. ساخت و تولید و تنظیم سریع این آهنگ طی این مدت زمان خیلی کوتاه حتماً بعلت حضور معنوی شهدا در این اثر بوده است.
میزان تأثیرگذاری فعالیتهایی از این دست در شناساندن ارزشهای دفاع مقدس به جوانان این نسل را چگونه میبینید؟ اصلاً به نظر شما تأثیری هم دارد؟
بله. صد در صد تأثیر دارد. نیازی به گفتن نیست که با ورود سیل عظیم سبک های مختلف موسیقی، ذائقهی موسیقیایی مردم نیز به طور کلی تغییر کرده است؛ بنابراین در دورهای که تعداد جوانانِ به اصطلاح “موزیسین” رو به افزایش است و هرفردی با داشتن ته صدایی و با استفاده از نرم افزارهای جدیدِ ارائه شده در عرصهی آهنگسازی، ترانهای میخواند و در اینترنت پخش میکند؛ و هرچند اکثریت قریب به اتفاق این جوانان که دانشی در زمینهی خوانندگی و موسیقی ندارند، کارهای در خور توجهی را هم ارائه نمی دهند، اما آهنگهایشان به طرز قارچگونه ای از سیستمهای پخش ماشینهای من و شما سردرمیآورند! در یک چنین فضایی جای موسیقی فاخر، یعنی موسیقیای که با سازهای زنده عجین شده باشد، خیلی خالیست. کما اینکه ما در اینکار از سازهایی همچون ویولن و دمام و نوای دشتی استفاده کردهایم که همهی اینها باعث ارائهی یک کار خوب و قوی و صد البته بومی شده است. بنابراین یک موسیقی خوب می تواند تأثیر به سزایی در این زمینه داشته باشد و جوانان نسل پس از جنگ را برای آشنایی هرچه بیشتر با ارزشهای دفاع مقدس تشویق و ترغیب کند.
حالا که شما به تأثیرگذاری این موسیقی اشاره کردید، برای ما بگویید این نوع موسیقی چگونه میتواند جایگاه خود را میان جوانان امروز باز کند؟ همین جوانانی که در خلوت خود، هر نوع موسیقیای گوش میدهند جز موسیقی دفاع مقدس! چه باید کرد؟
به هر حال این نوع موسیقی فصلی است. ما قصد نداریم جوانانمان را مجبور کنیم که مثلاً هر روز موسیقی جبهه و جنگ گوش دهند! در یک سری زمانهای خاص همچون محرم ، به این نوع موسیقیها که حال و هوای نسبتاً غمناکی دارند، میتوان جدیتر گوش سپرد. هرچند این آهنگ فضای غمگینی ندارد و به نوعی حماسی محسوب میشود. در هر صورت موسیقی یک موضوع سلیقهای است و کسی را نمیتوان مجبور به شنیدن یا نشنیدن سبک خاصی کرد. لیست آهنگهای هر شخصی ممکن است بر اساس زمان و مناسبتی خاص تغییر کند؛ مثلاً ممکن است همان جوانی که امروز صدای موسیقی ترنس از ماشینش به گوش می رسد، فردای محرم آهنگی عاشورایی را برای شنیدن انتخاب کند.
با توجه به صحبتهایتان، شما موسیقی را به فاخر و غیر فاخر تقسیم کردید. این تقسیمبندی بر چه اساسی است؟
موسیقی فاخر موسیقیای است که به درستی ایدهپردازی شده باشد. شعر خوب داشته باشد. موسیقی تلفیقی در آن کار شده باشد و ادغام موسیقی مدرن، کلاسیک و بومی را در آن شاهد باشیم؛ و به طور کلی یک فکر پشت آن نهفته باشد. کما اینکه امروزه با شعری معمولی و موسیقیای ضعیف هم می توان آهنگی ساخت و به خورد مخاطب داد. اما هر چیزی که به نام ترانه بیرون میآید و مردم گوش میدهند که فاخر نیست.
شعر و آهنگ سازی و تنظیم این اثر از کیست؟
شعر این اثر را امید محمدی که از اهالی شهرستان خرمشهر است سروده است. آهنگ ساز خودم بودم و زحمت تنظیم را نیز فؤاد سمندی که اهل آبادان است به عهده داشتند.
از زنده یاد پدرتان چقدر خاطره دارید؟
متأسفانه به هنگام شهادت پدرم من تنها چهارسال سن داشتم و هیچ خاطرهای از وی ندارم؛ و هرچه در ذهن دارم همچون هالهای دور و مبهم است.
به هر حال شاید زمان خاکسپاری پدر، صداهایی مثل صدای سنج و دمام و نوای دشتی در خاطرتان مانده باشد. چقدر از این مقوله الهام گرفتهاید؟
راستش حتی مادرم نیز جنازه ی پدرم را ندید؛ چرا که طبق رسم معمول آن روزها هنگامیکه کسی شهید میشد او را در محل شهادتش به خاک میسپردند؛ ما هم که در زمان جنگ با خانواده به ماهشهر نقل مکان کرده بودیم، پس از شهادت پدر مراسم خاکسپاری نداشتیم. تنها چیزی که در پس زمینهی ذهنم از آن اتفاق وجود دارد صدای شیون و گریهی مادرم و اطرافیان بود و بس.
به هر حال از همین حال و هوا هم برای انجام کار میشد الهام گرفت.
بله حتماً همینطور است. همان دمام و نوای دشتی ابتدای این آهنگ، آن فضا را برایم تداعی میکند.
آیا طی پروسهی ساخت و تولید و پخش این کار با مشکل خاصی هم روبرو بودید؟
خیر به هیچ وجه. وقتی کاری به نیت شهدا و برای این امر مقدس انجام میشود، مشکل قابل اعتنایی نیز رخ نخواهد داد.
از همکاری و مساعدت مسئولان امر راضی بودید؟
بله. جا دارد در اینجا از داوود سعدیان؛ مسئول واحد موسیقی صدا و سیمای آبادان، که در همهی کارها یار و پشتیبان من بود تشکر ویژهای به عمل آورم. وی این آهنگ را برای تصویرگذاری به مرکز صدا و سیمای آبادان رساند که پس از تصویرگذاری، نماهنگ آن به مناسبت ۵ مهر از صدا و سیمای مرکز آبادان پخش شد. خاطر نشان میکنم که نوای دشتی این کار را نیز خود ایشان انجام دادهاند.
پس با این اوصاف در آینده نیز شاهد فعالیتهای شما در این حوزه هستیم؟
بله. من کار کردن در این زمینه را خیلی دوست دارم. به هر حال ما “بچهی جنگ” هستیم و در آن فضا زندگی کرده و بزرگ شدهایم. فعالیتهایی از قبیل اجرای سرودهای انقلابی و شرکت در مراسم مذهبی مثل دعای توسل در آن دوره، آنقدر بر نگرش من به موسیقی تأثیر داشته که بدون شک باز هم مرا به سمت این سبک موسیقی سوق می دهد. هرچند من در زمینههای دیگر از جمله بندری و پاپ هم کارهایی کردهام ولی کار برای شهدا، جنگ و دفاع مقدس چیزی نیست که بتوان ساده از کنار آن گذشت و توفیق انجام آن را نصیب خود نکرد. حالا که حرف به اینجا رسید باید عرض کنم که من میتوانستم سربازی هم نروم و معاف شوم، اما رفتم. پیوند من با مقولهی دفاع مقدس از همان زمان کودکی که لباسهای سپاه و ارتش و نیرویانتظامی را به تن میکردم آغاز شد؛ و این عشق و علاقهی قدیمی نسبت به ارزشهای والایی همچون شهید، شهادت، جبهه و جنگ، کماکان در من وجود دارد. بنابراین هرگاه افتخار فعالیت در این عرصه برایم پیش آمد حتماً این کار را می کنم.
آیا قصد ساخت ویدئو کلیپ برای این آهنگ دارید؟
بله. خیلی دوست دارم ویدئو کلیپ این کار را میان نخلهای بیسر اروند که نامشان نیز در شعر آمده – نخلی که فقط دل به گرما داده بود- تصویربرداری کنم. احتمالاً این کار را برای سال آینده تصویربرداری و ارائه می کنیم . نماهنگی که برای این کار از صدا و سیما ارائه شد، شامل یک سری تصاویر آرشیوی بوده که من هنوز آنرا ندیدهام.
کارهایی که در این عرصه از جانب همکارانتان صورت گرفته را کافی میبینید؟
خیر اصلاً کافی نیست. متأسفانه فعالیت در این مقوله فصلی است و تنها در مناسبتهای خاصی از قبیل هفتهی دفاع مقدس و آزادسازی خرمشهر و شکست حصر آبادان شاهد توجه همکارانمان به این موضوعات هستیم. جای بسی تأسف است که پخش کارهای مرتبط به جبهه و جنگ از صدا و سیما، فقط در یک برههی زمانی خاص صورت میگیرد و سپس به دست فراموشی سپرده میشود.
آیا کار دیگری در زمینه ی دفاع مقدس در دست ساخت دارید؟
بله. همانطور که گفتم؛ آهنگ اخیر طی مدت زمان کوتاهی ساخته و پرداخته و بسته شد؛ بنابراین باید اذعان کنم که خالی از کم و کسری نیست. بنابراین نهایت سعیام را میکنم که با صرف زمان بیشتری برای ساخت کار بعدی، آهنگی بهتر، قویتر و با عیب و ایرادهای کمتری ارائه دهم.
فکر میکنید این کار در چه زمانی آماده میشود؟
به احتمال زیاد برای دفاع مقدس سال بعد.
پس فعالیتهای شما هم در این زمینه برههای و فصلیست!
اجباراً بله! به این علت که حتی با آماده شدن این کار پیش از موعد، زمان دیگری جز مناسبت خاصی مثل هفتهی دفاع مقدس یا شکست حصر آبادان برای پخش آن وجود ندارد. لازم به ذکر است که یک کار دیگر نیز با موضوعیت ایران در حال ساخت است که در آیندهای نزدیک پیشکش همهی مردم سرزمینم می شود.
چرا به جای ارائهی تک آهنگ، اقدام به ساخت و تولید آلبوم نمیکنید؟
به هر حال تولید یک تک آهنگ هزینهاش کمتر از تولید یک آلبوم است. مثلاً اگر برای ساخت یک آلبوم حداقل باید ۵۰ میلیون تومان هزینه کنم، یک آهنگ را با صرف ۴ الی ۵ میلیون تومان می توانم ببندم. در اینجا مسئلهی حمایت پیش می آید که وجود ندارد.
یعنی شما هزینهی ساخت و تولید همهی کارهایتان را شخصاً پرداخت میکنید؟
بله. تمامی هزینهها شخصی بوده.
پس هیچ حامی مالی ندارید؟
خیر. متأسفانه در اینجا فرهنگ اسپانسری جا نیفتاده؛ و کسانیکه میتوانند در این زمینه همکاری کنند، گمان میکنند اگر پول خود را خرج هنر کنند، یعنی پولشان را دور ریختهاند!
انتظاری از مسئولان ندارید که در زمینهی مالی با شما همکاری کنند و حداقل بخشی از این هزینهها را تأمین نمایند؟ آیا در این زمینه اقدامی هم کردهاید؟
البته که انتظار دارم. اقدام هم کردهام. اما متأسفانه با ذکر دلایلی همچون کمبود بودجه، همکاری از جانب آنها صورت نگرفته است.
ارگانی مثل بنیاد حفظ آثار و ارزشهای مقدس را برای دریافت کمک مد نظر ندارید؟
بله. هرچند برای انجام این کار از این ارگان درخواست کمک نکردهایم ولی انشاالله برای کارهای بعدی امیدوارم بتوانیم حمایت این بنیاد را جلب کنیم.
همیشه شنیدهایم که میگویند کسی که در این راه قدم برمیدارد و کاری برای شهدا میکند، اثرات مثبت آن را در زندگی خود خواهد دید. آیا شما هم این تأثیرات مثبت را به عینه تجربه کردهاید؟
البته بیشتر از یک هفته از پخش این آهنگ نگذشته است که بتوانم نظر قطعی راجع به این موضوع بدهم! کسانی که این آهنگ را شنیدهاند، کار را دوست داشتند و تشویق کردند؛ همینکه کاری که برای شهدا انجام شده مورد لطف و اقبال مردم قرار گرفته، خود یک تأثیر مثبت و سازنده به حساب میآید.
زینب حمیدی/آوای خوزستان
بیاد خدا بیامرز جرموز سایتتون رو پیدا کردم.
امکانات من جوری نیست که صدای جرموز رو پیدا کنم .
اگه شما براتون مقدور بود یه ایمیل بمن ارسال کنید ممنونتون میشم .
خداقوت و خداحافظ