یکی از نمایندگان فعلی آبادان در مجلس از رشد قارچ گونه ی سایت های بیمار سیاسی در آبادان می گوید و خواستار برچیدن آنان می شود. ما نیز موافق قانونمند شدن سایت های خبری و به تعبیر ایشان ‹‹ بیمار سیاسی›› هستیم و معتقدیم که ارائه ی اخبار نادرست به مردم بیماری کژ فهمی ها و بی بصیرتی ها را دامن می زند.
به نظر می رسد در ابتدا لازم باشد که بین ابراز عقیده و سیاست کاری و سیاست بازی مرزبندی صورت بگیرد و همه را به یک چوب نراند که قطعا همه می دانیم که در این نوع راندن تجارب تلخی در سال های ابتدای انقلاب اسلامی نصیبمان شده است که منجر به از دست دادن برخی نیروهای ارزشی و توانا در حوزه های فرهنگی ؛ هنری و حتا سیاسی شده ایم که بدان ها اشاره نمی کنیم.
روزی روزگاری در همین شهر آبادان در کنار دانشکده ی نفت هر شب بساط گفتگو و اراز عقیده و مناظره برپا بود که ای کاش در همان سال ها ( ۱۳۵۷ و ۵۸ و شش ماه نخست ۵۹) مسوولان اندیشه گرا و معتقد به چند صدایی می بودند تا ضمن احترام به دیدگاه های مختلف ولو مخالف با حاکمیت ؛ ابتکاری به خرج می دادند تا همه ی آن صداها در فضایی دموکراتیک در کنار هم بنشینند تا بقولا در کنار نوشیدن چای عصرانه به گپ و گفت می پرداختند تا روند تکامل صدای غالب با سرعت بیشتریبه کمال و بالندگی سیاسی و اعتقادی می رسیدیم.
لابد دوستان کمی قدیمی تر بخاطر دارند که اوج اختلافات داخلی در آن سال ها بواسطه ی همان نبود اعتقاد به تکمل بود. نگارنده معتقد است که برخورد قهرآمیز با صاحبان اندیشه عواقب دهشتناکی دربر خواهد داشت و احترام به ابراز وجود صداهای گوناگون نه خطر که فرصتی خواهد بود برای قدرت و پایداری اندیشه ی برتر.
توصیه ی ما به افراد دارای تریبون این است که به هنگام اظهار نظر درباره تشکلات فرهنگی خودجوش و یا ابراز عقاید سایت های خبری که گردانندگان آنان با هزینه ی شخصی خود و بنا به احساس نیاز و وظیفه ی شهروندی وقت می گذارند و مطالب و خبر تهیه و تحلیل می کنند ؛ ایجاد شائبه های شایدی و به نظر می رسد و احتمالات بد بینانه ارائه نمایند و بدانند که برخورداری از تریبون از حقوق اجتماعی مردم است و کسی اجازه ندارد از این فرصتی که مردم بدان ها داده در جهات شخصی و تشکیلاتی خود استفاده نماید.