درود بر حاج قاسم صادقی !
حاج قاسم صادقی را باید رزمنده ی پاینده ای دانست که با استفاده از اصل غفلت ؛ توانست کاری کند کارستان. توانست در نقطه ی برخورد متجاوزین و مدافعین خانه ای بسازد امن برای عروس و پسر و نوه هایش. او توانست در روز روشن تانک های غنیمتی دیگران را به نام خود زده و از جلوی چشم مدافعان واقعی آبادان رژه ببرد!
قصه ی دژ ذوالفقاری حالاحالاها تمامی ندارد و یک رزمنده که خود را تنها بازمانده ی گروه موسوم به فدائیان اسلام ابتدای جنگ و نه آن فدائیان اسلامی که من و شما سراغشان را داریم ؛ آمده و با هوش و فراست و موقعیت شناسی که معمولا ما جنوبی ها فاقد آنها هستیم ؛ برای خود دفتر دستک و خاکریز و تانک و … فراهم کند و بغل دست یادمان شهید تندگویان جا خوش کند.
حاج قاسم صادقی کارش را بلد است. او می دانست که اگر نامه ای از بالا بگیرد و در ذیل آن فهرستی از گیرندگان رونوشتش را معین کند عمرا اگر کسی بتواند بهش بگوید بالای چشمت ابرو. تازه حسب الامر موظف هم می شوند که حمایتش بکنند تا او موفق و موفق تر می شود. درود بر حاج قاسم صادقی !
حاج قاسم اتاق فکر دارد. مزد برخورداری از این اتاق را هم گرفته است. او می داند که چگونه مشتش را بسته نگه دارد نه برای اینکه کسی دستش را نخواند بلکه برای آن که هر وقت خواست از آن بعنوان چکش و پتک استفاده کند. او می فهمد که صدای رزمندگان آبادانی از ایستگاه هفت هم آن طرف تر نمی رود برای همین می رود با نشریات ملی ؛ خبرگزاری های ملی و رسانه ی ملی گفتگو می کند اما رزمندگان آبادانی چه؟ رزمندگان آبادانی حتا بلد نیستند مطالبه گری کنند و از دستگاه های خودی بخواهند که روز نهم آبان را ارج بنهند. حتا بلد نیستند هم صدایی کنند و حرفشان را بزنند.
حاج قاسم باهوش در گفتگو با مشرق مدعی می شود که : “دادستان کل آبادان که از رزمندگان دوران جنگ بود برای عذرخواهی به اینجا آمد و گفت ما تا حالا نمی دانستیم که هدف شما در ایجاد این یادمان چیست.”
حاج قاسم عزیز در همین گفتگو می فرماید: ” عاشورای سال پیش آقا عزیز جعفری (فرمانده سپاه) به منزل ما آمد و همانجا دستور داد که ۱۰ دستگاه تانک از غنیمت های ایران در جنگ را در اختیار ما قرار بدهند. با این دستور چندین تانک و نفربر و خشایار به ما دادند و ما آن ها را از اصفهان به این منطقه آوردیم.”
این عزیز دل باز هم در این گفتگو می گوید:”از اول مهر تا حالا چندین گروه از دانشگاه امام حسین(ع) اعم از دانشگاه علمی و افسری و دانشآموختگانشان با سرداران بزرگی مانند حاج محمد کوثری، مرتضی قربانی، نبی رودکی، عابدی و… آمدند اینجا و همگی ورود یگان زرهی دشمن از این منطقه را تایید کردند.”
دعوای یک نسل با یک هدف مشترک بر سر اینکه چه کسی یا کسانی سهم بیشتری در دفاع از آبادان داشته اند بخودی خود سوژه ی نابی است که سینماگران را قلقلک خواهد داد. اما براستی ماجرا چیست؟
پیامی در گروه تلگرامی ذره بین توسط دوست بسیار ارجمندم جناب حامد عطشانی که یادگار شهید بزرگوار منصورعطشانی است باز نشر شد که احتمالا توسط غلامرضا نوروزی رزمنده ی آبادانی حاضر در عملیات غرورآفرین ذوالفقاری نوشته شده است. در بخشی از این پیام می خوانیم:
«سلام آقای صادقی در روز شمارتان نوشته اید که با عدم نظارت و کنترل برآوردهایی که دراختیار داشتید جه آبرویی از رزمندگان بردید.به نحوی که افراد مومنی که به آبادان درهتل کاروانسرا اعزام شده بودند به سپاه آبادان و ستاد عملیات می آمدند و از بی بند و باری آن مجموعه شکایت می کردند.آقای صادقی در روز شمارتان قید کردید که چرا با حکم دادستان و حاکم شرع آبادان حکم خلع سلاح فدائیان صادرگردید؟ و آیا قید کردید چرا ممنوعیت ورود شماها به محورهای عملیاتی آبادان صادر گردید؟ در روز شمارتان قید کردید که دژبان ها محورهای عملیاتی موظف به بازرسی دقیق خودروهای فداییان و ممانعت از اقدام به خروج هرگونه مهمات وسلاح آنها گردیدند؟ آقای صادقی شما از کدام نیمی از ایثارگران آبادانی که موافق شما هستند نام می برید لطفا”اگر راست میگویید در آبادان از آبادانیها یک فراخوان برنید . ودرپایان به صلاحتان نیست با شانتاژ و مصاحبه با مراکزی که هیچ گونه اطلاعات موثقی از ناگفته های جنگ ندارند سعی در آلوده و مخدوش نمودن فضای مناطق عملیاتی بنمایید.چوب در لانه زنبور به صلاح نیست…»
واقعیت چیست؟
برادر رزمنده ی آبادانی حسن تنها که سالهاست بدون رانت و حمایت ؛ یکه و تنها مشغول احیای خط مقدم عملیات کوی ذوالفقاری در محل ورود و نفوذ نیروهای عراقی به روستای سادات می باشد در گفتگو با ایرنا گفته بود: نباید اجازه داد تا تاریخ و جغرافیای جنگ و دفاع همه جانبه مردم در ذوالفقاری آبادان تحریف شود. نیرو های متجاوز بعثی پس از تصرف جاده های ارتباطی آبادان به اهواز و ماهشهر به سمت شمال آبادان حرکت کردند و به ساحل شمالی بهمنشیر رسیدند و جمعی از مردم روستای سادات را در یکی از خانه ها به اسارت گرفتند. در این زمان یگان های مهندسی عراقی ها با دستگاهی که درختان نخل خرما را یک جا از زمین می کند، از جاده خاکی قفاص به سمت رودخانه بهمنشیر جاده احداث کردند. عراقی ها؛ نهم آبان ۱۳۵۹ با ساخت پل بر روی رودخانه بهمنشیر از رودخانه عبور کردند که شهید دریاقلی سورانی که اوراقچی کوی ذوالفقاری بود متوجه حضور عراقی ها شد و سریعا به نیروهای رزمنده سپاه آبادان ماجرا را منتقل کرد و پس از آن هسته های مختلف مردمی از مساجد مختلف آبادان و نیروهای دفاعی سپاه و ارتش وارد عمل شدند و نیروهای متجاوز به سمت دیگر بهمنشیر و در حد فاصل جاده قفاص عقب رانده شدند.
این رزمنده دفاع مقدس گفت:پس از سال ها فراموشی مقاومت مردم با کمک برخی از رزمندگان آبادانی از چند سال گذشته با هزینه شخصی اقدام به ساخت برخی از موقعیت های خط مقدم جبهه دفاع از آبادان کردیم که به دلیل حمایت نشدن از سوی مسئولان کار به شکل مطلوب پیش نرفت.
به گزارش اروندپرس ؛ آیا از فرماندهان آن عملیات یا لااقل فرماندهان خط تهاجم به نیروهای عراقی در آن مقطع در قید حیات هستند که گواهی بدهند؟ آیا اسناد و مدارکی که واقعیت های این عملیات غرورآفرین را به اثبات برساند وجود دارد؟
مرکز فرهنگی دفاع مقدس آبادان و جمعی از رزمندگان حاضر در آن حماسه با واکنش به گفتگوی خبرگزاری ایرنا در آبادان با حاج قاسم صادقی توضیحاتی برای این خبرگزاری فرستادند. در نامه مرکز فرهنگی دفاع مقدس آبادان به خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) دفتر آبادان آمده است:
«مرکز فرهنگی دفاع مقدس آبادان به عنوان نماینده ستاد حفظ آثار و ارزش های دفاع مقدس و بر اساس اختیارات محوله، در برابر هرگونه تحریف در دفاع مقدس می ایستد.
لذا در مصاحبه ای که سی ام خردادماه ۱۳۹۵ از قاسم صادقی که خود را مسئول یادمان معرفی کرده، موضوعاتی در تحریف دفاع مقدس گفته شده که به شرح ذیل ارسال می شود.
۱ – قاسم صادقی به عنوان مسئول یادمان ذوالفقاری: هیچ حکمی برای مسئولیت وی به عنوان مسئول یادمان ذوالفقاری از سوی ستاد حفظ آثار صادر نشده است.
۲ – ۴۰۰ شهید در منطقه : در کل خط پدافندی شمال آبادان ۴۰۰ شهید تقدیم نشده است، چه برسد به اینکه ۴۰۰ شهید در یک منطقه داده باشد.
۳ – دشت ذوالفقاری: منطقه ای که آقای صادقی’ در حال مرمت و بازسازی آن است، در حوزه دفاع مقدس به عنوان ‘ خطوط پدافندی شمال آبادان’ معرفی شده نه دشت ذوالفقاری، لذا حماسه ذوالفقاری در کوی ذوالفقاری مقابل روستای سادات رخ داده است.
۴ – خط فدائیان اسلام خط ایستادگی: خط فدائیان اسلام، گوشه ای از خطوط پدافندی شمال آبادان بوده و به دیگر یگان های موجود در منطقه جفاست، اگر این گروه را تنها خط ایستادگی مقابل هجوم دشمن بدانیم. یگان های موجود در خط پدافندی شمال آبادان شامل : سپاه آبادان، تیپ ۷۷ خراسان، شهربانی همدان، سپاه خمینی شهر، سپاه اصفهان، سپاه کرج، سپاه نجف آباد و سپاه شیراز بود.»
و اما این بحث و جدل و اختلاف سلیقه ؛ هر چه که اسمش را بگذاریم حاوی پیامی مهم است و آن بی توجهی و بی برنامه بودن سازمان ها ؛ تشکلات و نهادهایی است که توجه ی به فرهنگ و هویت شهر را به یدک می کشند. قصد صید ماهی از این آب گل آلود را ندارم ولی دردآور است که باید واقعیات را گفت و بر بی عرضگی خود تاکید صد باره داشت.
اول : تعداد قابل ملاحظه ای از رزمندگان آبادانی و مدافع شهر در رخداد عملیات کوی ذوالفقاری در قید حیات هستند . تعدادی از ان ها ساکن آبادان می باشند و خب طبیعی است که برخی نیز در دیگر شهرها سکنی گزیده اند. بنظر شما چرا برنامه ی مدونی برای گرامیداشت این روز در آبادان و حتا کشور طراحی نمی شود؟ مگر نه اینکه فارغ از ان قلت های موجود ؛ همگی بر سرنوشت ساز بودن این عملیات تاکید دارند و می گویند اگر در نهم آبان ؛ ارتش عراق از کوی ذوالفقاری عقب رانده نمی شد سرنوشت جنگ تغییر می کرد؟
دوم : بنظر می رسد مسوولان کشوری و محلی گمان می کنند اگر نهم آبان را پررنگ کنند از عظمت پنجم مهر ( شکست حصر آبادان در سال ۱۳۶۰) کاسته می شود. این گمانه زنی از آنجا قوت میگیرد که حتا استاندار تمام آبادانی سابق استان ( آقای مقتدایی) از فرمانداری ویژه آبادان خواسته بود که آیین پاسداشت از کسانی که بحران جنگی در ماه های ابتدایی شهر را مدیریت کرده بودند را در پنجم مهرماه و با ابهت زیادی برگزار نماید! در حالی که عملیات غرور آفرین شکست حصر آبادان که باعث شادی امام راحل (رضوان الله تعالی علیه) گردید و موجب مباهات فراوان است ؛ بزرگترین و پراهمیت ترین عملیات جنگی کلاسیک بود و مدیریت بحران جنگ در سطح شهر آبادان در ماه های ابتدایی هیچ ربطی به آن تاریخ ندارد.فلذا شائبه انگیز است.
سوم : ناهماهنگی یا بهتر است بگویم دورهمی ننشستن های منظم از سوی رزمندگان غیور آبادانی سال های دفاع مقدس منجر به دوری آنان شده است. کافی است از این گوهرهای بی مثال و ارزشمند بپرسید که معمولا در چه زمان هایی یکدیگر را ملاقات می کنید؟ آیا برنامه ای تدوین شده برای این ملاقات ها دارید؟ اصلا پاتوقتان کجاست؟ گاهی بد نیست به خودمان نیز نهیبی بزنیم و همه ی اتفاقاتی که باب دلمان نیست را بر گردن کم کاری این و آن یا بقول ما ” پرگاری دیگران ” نیاندازیم بلکه خود را نیز نقد کنیم.
چهارم : از چند جلد کتاب در خصوص عملیات ذوالفقاری حمایت کرده ایم؟ آیا می دانید که نویسندگان دفاع مقدس که اهل همین دیار هستند و عرق خاصی به روزشمار جنگ در آبادان دارند سال هاست در حسرت رونمایی از آثارشان در آبادان هستند اما در همین مدت چندین کتاب با کمترین نگاه هیتی و حیثیتی به مقوله ی نقش مردم آبادان در دفاع مقدس و پایتخت مقاومت بودن این شهر هم رونمایی شده و هم به تعداد زیاد یکجا خریداری و بقولا حمایت شده است.
پنجم : معتقدم که شورای شهر آبادان و نیز نمایندگان ادوار و کنونی این شهر کم کارترین و در عین حال بیخیال ترین ها در قبال ثبت نهم آبان بعنوان روز مقاومت مردمی آبادان بوده و هستند. شورای شهر می توانست و می تواند این موضوع بسیار مهم و هویتی را تصویب و برای مراجع ذیربط ارسال نمایند. نمایندگان نیز می توانستند و می توانند که این مصوبه را در سطوح بالاتر از استان پیگیری نمایند.
جان کلام آنکه ؛ نهم آبان ۱۳۵۹ متعلق به همه ی کسانی است که چون شیر ژیان غریدند تا دشمن زبون نه تنها در ۹ آبان ۱۳۵۹ که تا پایان جنگ فکر تجاوز به آبادان قهرمان را از ذهن منحوس خود دور ساخت. و درود بر حاج قاسم صادقی که توانست خیلی ها را از خواب بیدار کند ولو به قیمت رفتنش تمام بشود.
مهرداد معماری
رسانه اجتماعی اروندپرس
- ۹۵/۰۸/۱۹