آبادانی ها

شفاف ؛ گویا و مستقل

آبادانی ها

شفاف ؛ گویا و مستقل

آبادانی ها

آبادانی ها فقط یک واحد اطلاع رسانی و تحلیل اخبار شخصی است و سر سفره ی هیچکس نبوده و نیست.

آخرین نظرات
نویسندگان

آبادان ؛ یک یا دو نماینده بس است؟

جمعه, ۲۳ آبان ۱۳۹۳، ۰۵:۰۸ ب.ظ

شهر آبادان از دیرباز محل منازعات سیاسی و مکان عرض اندام های سیاسی جبهه ها ؛ احزاب و تشکیلات مخفی و آشکار بوده است.

شهر آبادان از بدو تولدش ؛ نورچشمی دربار شاهان پهلوی بود.همین بذل عنایات بود که موجب رونق پرسرعت و چشمگیر آبادان گردید بطوری که بسیاری بر این باورند که اگرحادثه ی جنگ تحمیلی رخ نمی داد و شیرازه ی آبادان و آبادانی از هم نمی پاشید این شهر استعداد و امکانات جغرافیایی و منابع موثر در رشد و بالندگی را بگونه ای در خود داشت که می توانست در دوره ای مثلا ۱۰ ساله تبدیل به بزرگ ترین پایانه ی واردات و صادرات  کشور و بعبارتی بزرگترین مرکز تجاری خلیج فارس بشود.

نیوز-آبادان

برخی آبادان را پاریس کوچک و برخی مشابه لندن می دانستند.مشابهت های فراوان معماری شرکت نفتی نظیر منازل سازمانی و حتا مصالح بکار رفته در ساختمان های شهر و نیز شکل و شمایل برق و آب رسانی همگی گویای پیشرفته بودن و بقولا پاریس و لندن بودن آن می داد.

آبادان تا چند سال مانده به طلوع ۱۳۰۰ خورشیدی ؛ گمنام بود و هیچ کس گمان نمی کرد این شهر روزی سرآمد بسیاری از شهرهای ایران بویژه در بخش رفاه اجتماعی و تاسیسات پیشرفته شهری و بازاری مطمئن برای کسب و کار و تجارت و کشاورزی و صنعت نفت بشود.

با ایجاد پالایشگاه نفت در این شهر ؛ سیل عظیمی از جویندگان کار به آبادان سرازیر شدند.توجه ویژه به گسترش صنعت نفت و تاسیسات بندری مرتبط از سوی دولت مرکزی موجب شد که آبادان ره صد ساله را در اندک زمانی بپیماید.حالا دیگر آبادان تبدیل به شهری نو و مدرن شده بود.شکل و شمایل خانه هایش ؛ طراحی خیابان هایش ؛ فضای سبزش ؛ تفریحگاه هایش ؛ سینما و تاترهایش؛ همه و همه بر اساس طرح ها و نقشه های مهندسی صورت گرفته بود و تمام این ها برای مردمان دیگر شهرها که چنین امکاناتی را یک جا ندیده بودند متعجب می کرد. از این رو فیلمسازان برای انعکاس آن همه زیبایی و مدرنیته به آبادان سرازیر شدند و همزمان با رونق گردشگری ؛ ساخت چندین هتل مدرن نیز در آبادان صورت گرفت و اینگونه شد که برای آبادان و به افتخار زیبایی هایش ؛ نام « عروس خلیج فارس» انتخاب گردید.

عروس خلیج فارس ؛ تبدیل به شهری شده بود مدرن با تمام ویژگی های خاص خود.گروه های سیاسی دولتی ؛ شبه دولتی و مخالف دولت در شهر آمد و شد و حضور دائم داشتند. بسیاری از حضرات آیات ؛ روشنفکران و  بزرگان انقلابی کشور بویژه روحانیت معزز از سال های ۱۳۴۰ خورشیدی به بعد در آبادان جلسات سخنرانی و کرسی های آزاد اندیشی داشتند. شهید دکتر شریعتی از جمله ی این روشنفکران بود که طی چند نوبت در دانشکده نفت آبادان سخنرانی کرده بود.حضور سیاسیون چپی نیز در آبادان پر رنگ بود و حوالی سال های ۱۳۵۵ تا ۱۳۵۹ اوج ابراز وجود آنان نظیر چریک های فدایی خلق (اکثریت ؛ اقلیت) ؛ پیکار ؛ سازمان مجاهدین (منافقین)  و چندین گروه عقیدتی و مبارز نظیر مارکسیست ها در آبادان حضور داشتند. در کنار این افکار ؛ بخشی دیگر از جوانان آبادان دارای تفکرات دینی و مذهبی بودند که بطور عموم بدان ها حزب الهی گفته می شد.

با آغاز جنگ تحمیلی در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ خورشیدی ؛ تشکلات سیاسی و بازار گرم آنان در آبادان فرو پاشید و آبادان ماند و سنگرهایی که جز جوانان عموما حزب الهی و مسلمان مدافعی نداشت.

جنگ ؛ آبادان و آبادانی و مردمش را یک جا پرپر و نابود کرد.پس از جنگ و بازگشت مردم ؛ از آبادان تنها نامی مانده بود و بس. در میان هیاهوی بازگشت به شهر که توسط دولت سازندگی (آیت الله هاشمی رفسنجانی) براه افتاده بود ؛ عده ای فرصت طلب از این سو و آن سو آمدند و تحت عناوین مختلف به غارت و چپاول آهن آلات جنگی و نیز اعتبارات درخشان و چشمگیر اختصاصی به شهر پرداختند. غارتگرانی که بعدها نه نامی ازشان آورده شد و نه ردپایی ازشان به جای ماند !

آبادان در سال ۱۳۵۵ خورشیدی جمعیتی بالغ بر ۳۰۰ هزار نفر داشت که با محاسبه ی جمعیت روستاها و بخش های شهرستان ؛ به نیم میلیون رسیده بود. با تلاش پیگیر دولت سازندگی مبنی بر شعار «رونق دوباره آبادان در گرو بازگشت شهروندانش است» حدود یک سوم تعداد جمعیت پیش از جنگ در آبادان ساکن شدند که البته ذکر این نکته بسیار ضروری و پر اهمیت است که درصد بسیار بالایی از همین یک سومی که ساکن شده بودند تا پیش از جنگ یا آبادان را اصلا ندیده بودند و یا ساکن روستاهایی بودند که هر از چندگاهی برای امرار معاش به آبادان می آمدند نظیر اهالی شادگان و روستاهایش ؛ منیوحی و اروندکنار و روستاهایش ؛ ماهشهر و بندر امام و روستاهایش و ایضا اهالی روستاها و شهرک نشین هایحاشیه شهر اهواز و برخی ساکنان حمیدیه و سوسنگرد و….

آبادان تازه ؛ با آدم های جدیدش دور هم جمع شدند اما این هم نشینی با آن چه که در صد سال پیش رخ داده بود از زمین تا ثریا تفاوت داشت. در صد سال پیش عده ای از تمام نقاط ایران زمین برای امرار معاش و البته سکونت پس از آن به آبادانی آمده بودند که سرشار از ظرفیت های شغلی بالفعل بوده است اما آبادان پس از جنگ ؛ خرابه ای بیش نبود و تمامی تاسیسات زیر بنایی اش اگر نگوییم صد در صد ؛ به میزان قابل توجهی نابود شده بود. آب ؛ برق ؛ تلفن ؛ فاضلاب ؛ آسفالت معابر ؛ تفریحگاه ها ؛ سینما ها ؛ سالن های تاتر ؛ مدارس ومراکز علمی ؛ و از همه حیاتی تر صنایع عظیم پالایشگاهی و پتروشیمیایی و بندر و کشتیرانی و رودخانه های بهمنشیر و اروند رود ؛ در بدترین وضع به سر می بردند که البته الان نیز (۱۳۹۳ خورشیدی) برخی از موارد اشاره شده همچنان در وضعیت زرد یا قرمز قرار دارند.

در شرایطی که تحلیل آن از نظرتان گذشت می پردازم به عنوان این یادداشت و آن موضوع نمایندگان آبادان است.اولین پرسشی که طرح می کنم آن است که چرا در هیچ دوره ای از ادوار نمایندگان آبادان در مجلس شورای اسلامی با یکدیگر متحد و همدل نبوده اند؟ آیا نماینده شدن و نماینده ماندن هر یک از نمایندگان شهر در این دوره و دوره های پیشین ارتباطی با این عدم اتحاد و همدلی آنان دارد؟

البته طرح پرسش آسان است و قطعا هر کدام از نمایندگان گذشته و حال آبادان می توانند پاسخ مقتضی نیز بدهند اما آن چیزی که دیدگاه نگارنده محسوب می شود کیفیت عملکرد این بزرگواران در رفع محرومیت های ادامه دار شهر عزیزمان آبادان می باشد.

چرا آبادان پس از گذشت نزدیک به سه دهه از پایان جنگ همچنان گرفتار سو مدیریت است؟ آیا تعیین و انتصاب مدیران حال و گذشته ی آبادان در این بازه زمانی جز با نظارت و تایید و پیگیری این نمایندگان بوده است؟

مردم آبادان از شما می پرسند که جایگاه و سهم نخبگان و اندیشمندان و تحصیلکردگان آبادانی در مدیریت شهری تا به امروز چقدر بوده است؟ آیا مشارکت نچندان دلچسب و پرتعداد آبادانی ها در انتخابات مجلس و شوراهای شهری چگونه باید ارزیابی شود؟

نگارنده اعتقاد دارد که سه نماینده برای آبادان فرصتی طلایی برای جذب اعتبارات و درخشان نمودن این شهر است که از سوی نظام مقدس جمهوری اسلامی علیرغم تعداد جمعیت بوده و هست که متاسفانه تا به امروز از این فرصت استفاده ی بهینه ای از سوی نمایندگان آبادان در مجلس نشده است.

به نظر نگارنده ؛ فرصت سوزی های مداوم از سوی شما نمایندگان ضربات جبران ناپذیری بر پیکره ی شهر وارد نموده تا جایی که از محل همین بی توجهی ها تنها در جاده ی مرگ (آبادان ـ ماهشهر) بیش از ۱۲۰۰ کشته آن هم در طی ۲۱ سال اهمال وکم کاری ؛ آمار وحشتناک و غیر قابل بخششی است.

از سالی که مردم آبادان به شهر بازگشته اند تا به امروز همه ساله شاهد کشته شدن کودکان معصوم شهر ؛ گرفتار در بی مبالاتی و بی مسوولیتی مسوولان آبفا بوده ایم که هر از چند گاهی اخبار مرگ آنان در منهول ها بی صاحب و رها شده در جای جای شهر شنیده شده است.مرگ عزیزانی که اگر در دیگر شهرها اتفاق می افتاد موجب عزل های پی در پی مدیران شهری می شد در حالی که در آبادان ما اینگونه نبوده و نیست! چرا ؟!

آقایان نماینده ! تا به کی مردم از شما بخواهند که برای رفع مشکل بیکاری جوانان شهر که اینک در جدول بیکاری استان دارای رتبه ی اول تا سوم می باشیم درخواست بشود و باز هم ببینیم که در پاایشگاه ؛ پتروشیمی و حتا اداره بندر و کشتیرانی فوج فوج عزیز دردانه های غیر بومی مشغولند و جوانان برومند شهر از سر بیکاری حیران و سرگردان در امیری و احمدآباد می چرخند؟

آمار نابهنجاری ها را بررسی کنید و به خود بیایید و آنگاه به مردم و دیدگاه نگارنده که معتقد به کم کردن سهم نمایندگی مردم در مجلس هستند پاسخ بدهید. به نظر می رسد وجود سه نماینده ای که نمی توانند برای مردم و رفاه آنان کاری بکنند با یک نماینده تفاوتی ندارد !

آیا در زمان انتخابات ؛ همین سه سهمیه موجب بروز انواع بداخلاقی های انتخاباتی در هنگام تبلیغات نشده و نمی شود؟این یک واقعیت آشکار است که غالب مردم معتقدند که شهر تقسیم بر سه شده است.چرا باید بگونه ای رفتار نمایید که شهروندان آبادانی از داشتن سه نماینده در مجلس شادمان نباشند و بر خود نبالند؟ چرا وضعیت شهر بگونه ای است که جمعیت شهر بجای رشد صعودی به کاهش روی آورده است؟ لطفا نشانی اتاق فکر مشترکتان را بدهید تا بعنوان خبرنگار در اتاق فکرمشترکتان که باید هدفش اعتلای آبادان و آبادانی باشد حضور پیدا کنیم تا در آن صورت خالصانه ترین تعریف و تمجیدات را درباره ی خودتان بشنوید آن هم از زبان نخبگان و اهل قلم شهر.

در کمال تاسف باید اذعان بداریم که حاصل نا تعاملی شما با یکدیگر ؛ آن شده که عده ای بدنبال منافع شخصی و قومی خویش در این شهر خدا باشند و اتفاقا تا به امروز هم کار و کاسبی اشان خوب بوده !

کلام آخر… عملکرد از هم گسیخته ی شما موجب شده که با صدای بلند بگوییم :  آبادان ؛ یک یا دو نماینده بس است. آن هم به شرط و شروطها !

مهرداد معماری

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ضمیمه

در این یادداشت به عمد نامی از منطقه آزاد اروند آورده نشده است.

نظرات  (۱)

سلام علیکم :
به وبلاگ شوق وصال دعوت می شوید
با حدود دو ماه تاخیر در به روز کردن وبلاگ  این سایت شروع به گذاشتن مطالب بسیار ارزنده کرده است.
این وبلاگ با دو مطلب جدید منتظر شما دوستان و ایده هاتون  است .
وبلاگ شما هم بسیار عالی بود.
یا حق
 التماس دعای فراوان
منتظر شما دوستان هستیم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی