بودجه تئاتر نداریم، نداشته باشیم!
خبر شدیم؛ اخیراً رئیس انجمن نمایش اداره ارشاد اسلامی تغییر کرده است. با توجه به گلایههای جستهگریختهی فعالان هنرهای نمایشی آبادان از وضعیت امکانات تمرین و اجرا، انتظار میرود این تغییر، گامی باشد در جهت بهبود وضعیت تئاتر در آبادان. به همین مناسبت، از علی غلامی؛ مسئول جدید انجمن نمایش دعوت کردیم تا برنامهها و دیدگاههای وی را در جهت گشودن افقهای روشنتری برای تئاتر آبادان جویا شویم. هفتهنامه آوای خوزستان میزبان مردی بود که روی صحنه تئاتر و پشت لنز دوربین کارگردانهای زیادی مو سپید کرده است و سابقه مقام اولی انجمن تئاتر آبادان را در دورهای که معاونت انجمن را بر عهده داشته است در کارنامه دارد. امید که روزهای بهتری در انتظار تئاتر آبادان باشد و شاهد اجراهای بیشتر و استقبال روزافزون مردم از این هنر متعالی باشیم. چکیده گفتگو با علی غلامی را میخوانیم.
چرا کاندیدا شدم؟
در جلسهای که با حضور مسئول محترم ارشاد؛ آقای علوانی و مسئول فعلی انجمن نمایش؛ آقای افتخاری و حدود ۲۲ نفر از پیشکسوتان و سرگروههای تئاتری برگزار شد، آقای علوانی گفت: میخواهیم با دستورالعملی که از تهران آمده مسئول انجمن را تغییر بدهیم. من هم فقط نشسته بودم و تا آن وقت تصمیمی برای کاندیدا شدن نداشتم. حرفها را گوش میدادم. بعد که دیدم آقای سواعدی حرفهای بسیار خوبی میزند که حرف دل من است و علیرغم اینکه در ابتدای صحبت آقای علوانی گفت که انجمنها بودجهای ندارند، تحت تأثیر همین صحبتها خودم را نامزد ریاست انجمن کردم. با خود گفتم بودجه نداریم، نداشته باشیم! ما که نمیخوهیم برای پول بیاییم. آقای سواعدی که حرفهایش را زد و آقای طالبی هم مقابل وی حرفهایی زد و در تمام این مدت من با خودم جلسهای گرفته بودم و کلنجار میرفتم. بالاخره تصمیمم را گرفتم و دستم را بلند کردم که نامزد بشوم که در آن جلسه با اکثریت آراء اعضا و شرکتکنندگان، انتخاب شدم و منتظریم صورتجلسه به استان فرستاده شود و حکم جدید برسد.
سابقه انجمن نمایش
انجمن نمایش آبادان سابقه طولانی دارد. در دهه ۷۰ و ۸۰ یکی از بهترین انجمنهای کشور بوده است. بطوریکه در یکی از همین سالها که دقیقاً یادم نمیآید چه سالی بود(یا اواخر دهه ۷۰ یا اوایل دهه ۸۰ بود) که انجمن آبادان به عنوان انجمن برتر کشور انتخاب شد. آن موقع خود من معاونت انجمن را داشتم، اکبر سلیمانی رئیس انجمن بود و مراد قربانی، لیلا یداللهزاده و مرحوم حاتمینژاد اعضای آن بودند. آن سالها انجمن بسیار فعال بود؛ از آموزش گرفته تا تشکیل جلساتی که خیلی سیستماتیک نبودند ولی کارگروههایی بودند برای آموزش در سطوح پایینتر.
از تعامل با مردم غافل بودهایم
با این همه و علیرغم آن سابقه درخشان، به نظر من؛ در آن زمان هم خروجیها تکبعدی و تنها در یک قطب شرح وظایف انجمنها بود. به این خاطر که معتقدم وظایف انجمنها به دو قسمت تقسیم میشود؛ یک بخش مربوط به اعضای انجمن، یک قسمت هم مربوط به جامعه و مردم، که متأسفانه ما یا مردم از این بخش دوم فاصله گرفتهایم. لذا بیشتر فعالیتها از آن زمان تا بهحال به گونهای بود که انجمن، هیئت امنا یا مسئولی داشته که فکر می کرده وظیفه دارد یکی دو نفر را دور خودش جمع کند، نمایش کار کنند، در یک جشنواره شرکت کنند و جوایزی را هم بچهها بخاطر تواناییها و تلاش خودشان دریافت کنند که ربطی به انجمن هم ندارد ولی به اسم انجمن تمام میشود. البته که بالاخره انجمن توانسته اینها را جمع کند، سر و سامان بدهد، سالن در اختیارشان بگذارد، حمایت مالی را از طریق ایجاد رابطههایی برایشان فراهم کند. ولی در کل مشکل همان چیزی است که گفتم؛ نگاه یک قسمتی. در حالی که وظیفه انجمن است که هر دو طرف را داشته باشد؛ مردم برای تئاتر و تئاتر برای مردم. هنرمندان در خدمت مردم و مردم در کنار هنرمندان.
تبادل فرهنگی کنیم
یکی از راهها این است که مسئولیتهایی به اعضا بدهیم. باید بدانیم مسئول انجمن یک وسیله ارتباطی است و نه بیشتر. من از قدیم عادت داشتهام که بچهها را دور خودم جمع کنم و تشکیلاتی با حضور خود آنها بوجود بیاورم. برنامهریزی کنیم، کارگروههای آموزشی در زمینههای مختلف تئاتر (نمایشنامهنویسی، کارگردانی، طراحی صحنه، بازیگری، موسیقی و غیره) بوجود بیاوریم. مسئولیت هر کارگروه را به یک نفر محول کنم، از بیرون یا حتی از بین خود اعضا استاد و مدرس بیاوریم، با انجمنهای مختلف شهرستانها و استانها بخصوص در سطح کشوری (که خود بنده عضو انجمن تئاتر کشوری هستم) ارتباط داشته باشیم. در واقع با هم تبادل فرهنگی داشته باشیم. این گروههای نمایشی که راه افتاد یک کارگروه هم برای ایجاد ارتباط بین مردم و انجمن تشکیل بدهیم که وظیفهاش این باشد؛ برود بین مردم، نظراتشان را بگیرد، عدهای را انتخاب کرده و دعوت کند؛ از خانوادهها، آموزش و پرورش، مدارس و مهدکودکها، همه را در یک مجموعه جمع کنیم و به نظراتشان گوش بدهیم. بین همین کارگروهها نمایشهایی کار کنیم که بتوان برای آنها اجرای عمومی گذاشت نه فقط مختص به جشنواره. یکی دو کار خیلی خوب را بگذاریم و سعی کنیم با ارتباط با ارگانهایی که میتوانند به ما کمک مادی و معنوی کنند تأمین بودجه و حمایت کنیم. اگر به مرور زمان آثار خوبی که مردم دوست داشته باشند کار شود، این فاصلهها کمتر میشود. البته در عمل دشوار است و زمان زیادی لازم دارد. ولی این کاری است که باید بشود حتی اگر ۱۰ سال طول بکشد.
مردم تئاتر پولی نمیبینند؟
اتفاقاً به نظر من برعکس است. ممکن است گاهی اینطور به نظر برسد ولی نه اینطور نیست. مردم هرجا نگاه کنند که یک نمایشی رایگان نیست، با خودشان فکر میکنند که حتماً این نمایش ارزش دیدن داشته که بابتش باید بلیط تهیه کرد. ولی نیاز به تبلیغ هست. در حد وسیع با کمک شهرداریها و سایر سازمانها باید پلاکارد و بروشور پخش شود و اطلاعرسانی کرد. حتی با کمک خود بچههای نمایش. حالا هم بعضی از خانمها هستند که کارهای کوتاه تربیتی آماده میکنند و در مدارس به اجرا درمیآورند. پول خوبی هم بهدست آوردهاند. میخواهیم ارتباطی بوجود بیاوریم که ممکن است در ابتدا سخت باشد ولی به مرور زمان مردم به سمت تماشای کارهای خوب جذب میشوند. حتی احساس نیاز میکنند که تئاتر ببینند. برای اینکه تئاتر علاوه بر سرگرمی کاربردهای روانشناختی و درمانی هم دارد و این یک موضوع ثابت شده است.
سالن تمرین نداشتیم
درست است که امکانات آبادان، تعداد سالنها و شرایط تمرین محدود است. ولی نباید از نظر دور داشت که خیلی از شهرستانها هم هستند که همین امکانات آبادان را هم ندارند ولی دارند کار میکنند. در همان زمان قدیم هم که خود ما تمرین میکردیم چیزی بنام سالن نداشتیم. همین آقای سواعدی که امروز در تئاتر آبادان حرفی برای گفتن دارد، روزهایی بود که برای تمرین یک سالن نداشت. در محوطههای باز و در حیاط مدارس اجرا میکردیم. تنها سالنی که بود سالن آموزش و پرورش و جهاد بود و همیشه هم درگیری بود که آیا سالن به ما میدهند یا نه. ولی بچهها عشقشان تئاتر بود و با همه این مسائل کنار میآمدند. در حال حاضر در آبادان سه سالن داریم؛ تالار مهر، سالن اشراق و سالن ثامنالائمه که اینها بدون احتساب سالنهای خصوصی ادارت و مدارس است و وضع نسبت به قبل خیلی بهتر است
اگر راحتطلب باشی تئاتری نیستی!
اگر قرار باشد همه چیز راحت و در اختیار باشد تا تئاتر روی صحنه ببری اصلاً تئاتری نیستی. ما تلاش خودمان را میکنیم. بحث بودجه فقط مربوط به آبادان نیست. این مشکل مربوط به کل کشور است. این بودجه را فقط میتوان برای جشنوارهها تقسیمبندی کرد. ولی راهی هست؛ مثلاً دو تا از گروهها توانستهاند بودجههای نمایششان را از طریق ایجاد روابطی تأمین کنند. برای اینکه تئاترهای ما حرفهای نیست. آماتوری است. تئاتر باید پول دربیاورد. بنابراین باید کار کنیم. ارتباط با مردم و جامعه بوجود بیاید. اجرای عمومی بگذاریم و سعی کنیم بخشی از هزینههایمان را خودمان دربیاوریم. یک بخشی را هم باید کمک بگیریم. از سازمانهایی که بودجه دارند.
نباید خودسرانه عمل کرد
سازمانها به گروههای نمایشی کمک نمیکنند. میدانید چرا؟ برای اینکه قرار نیست همه خودسرانه راه بیفتند بروند ادارات برای تأمین بودجه. اینطوری وجهه ما هم خدشهدار میشود. باید این کارها حساب و کتاب داشته باشد. این اتفاقها از طریق انجمن و اداره ارشاد صورت بگیرد. این مشکلات کمبود بودجه و سالن و امکانات و فضای آموزشی و مدرس همیشه بودهاند. ما بهعنوان مسئول وظیفه داریم به این مشکلات هم نگاه کنیم و برای آنها چارهاندیشی کنیم. اطلاع دارم که مسئول انجمن نمایش بوشهر تغییر کرد و با آمدنش تحول چشمگیری در ارتقای کیفیت نمایش بوشهر داشته است. روشش هم این بوده که بصورت هیئت امنایی اعضا را دور خودش جمع کرده از نظر و کمک همه بهره گرفته و خودش هم پابهپای آنها کار میکند. با سازمانها و اداراتی که پول دارند ایجاد ارتباط کرده و دوطرفه نفع بردهاند.
زهرا انوشه/هفته نامه آوای خوزستان
- ۹۳/۰۷/۳۰