ما را به ۱۰سال پیش خود بازگردانید؛متشکریم
اگر به فکر بهبود معیشت مردم و رونق شهرهای آبادان و خرمشهر هستنید، عنایت فرموده ما را به ۱۰ سال پیش خود بازگردانید.
۱۰سال میشود که زنگ آزاد شدن منطقه زر خیز آبادان و خرمشهر به صدا در آمده، دو شهری که کمتر ایرانی یافت میشود که به آنان سفر نکرده باشد و یا ربطی به این دو شهر نداشته باشد، شهری که اغلب ایرانیان یا بستگانی در آن دارند، یا بستگان انان در آن منطقه از میهن ما دفاع کرده و یا به واسطه وجود جنگ، یا شغل و یا هر دلیل دیگر در آن حضور داشتند.
در سالهای پر فراز و نشیب جنگ تحمیلی ارتش بعث بر علیه کشورمان، این دو شهر در خط مقدم جبهههای حق علیه باطل قرار گرفتند و هر کدام به اقتضای خود تا جای داشتند ترکش , وبمب و خمپاره نوش جان کردند و علاوه بر تن این خاک نحیف که زخمهای بسیاری را در بر خود جای داد، مردان و زنان و کودکان و جوانان بسیاری از این خاک شهادت را پیشه کردند و جان خود را در مقابل خاک خود ناچیز دانستند ولی حاضر به ترک منزل و مأوای خویش نگردیدند.
امروز و پس از گذشت سالها و حدود ربع قرن از آن وقایع که بی شک به همان اندازه که تلخ بود، شیرینی نیز کم نداشت، شیرینی از بابت وحدت یک ملت و جانفشانی همه آحاد آن ملت بزرگ، این دو شهر به وضعیت عادی خود برگشتهاند اما نه وضعیتی که بالغ بر ۳۵ سال پیش بر آن حاکم بود.
در دوران بازسازی مردم آبادان و خرمشهر با هزار امید و آرزو به شهرهای خود بازگشتند و به امید بازگشت آن دوران طلایی، زندگی را در بدترین و سختترین شرایط دوران بازسازی آغاز کردند و به دولتمردان خود در خصوص بهسازی و بازسازی شهر خود اعتماد کردند.
اما پس از ۲۵ سال از پایان جنگ، امروز نه تنها آبادی برای این دو شهر حاصل نشده است، بلکه تن زخمی آبادان و خرمشهر در حالی که ناله از زخمهای بی شمار خود دارد گرفتار ملعبههای سیاسی برخی گردیده، که غیر از منافع شخصی، قومی و حزبی خود تفکری دیگر را در سر نمیپرورانند و این دردی نیست که مردم بتوانند آن را به فراموشی بسپارند و جامعه به ظاهر روشن اصحاب قلم از آن دوری کنند.
قصد ورود به سیاستهای دولتهای پیشین، فعلی، نمایندگان این دو شهر در ادوار گذشته، عملکرد شهرداریها و بودجههایی که پس از جنگ تحمیلی به این دو شهر گسیل شد و کم هم نبود را نداریم.
عنایات رهبر معظم انقلاب در خصوص این دو شهر عزیز که تا ابد مطهر است به خون فرزندان این مرز و بوم، بر هیچکس پوشیده نیست، و اینکه ایشان در دوران بازسازی شخصاً پیگیر مسائل آبادان و خرمشهر بودند نیز بر هیچکس پوشیده نیست، اما چرا و توسط چه کسانی پایان دوران بازسازی در آبادان اعلام شد، کاملاً بر مردم این دیار پوشیده و مانده است و این موضوع باید بررسی شود.
حال، با تمام این تفاسیر، تشکیلاتی در این دو شهر بنا نهاده شده است که که مورد بحث محافل عمومی و خصوصی این روزهای این منطقه است، “منطقه آزاد اروند” نامی آشنا به وسعت تمام ایران و شاید منطقه که تا به امروز چیزی که نام آن را پررنگ تر از همیشه در محافل جلوه داده، حواشی آن بوده است تا عملکرد آن!
“منطقه آزاد اروند” ۱۰ سال است که بنا بر خواسته مردم آبادان و خرمشهر به بار نشسته است و عین ۱۰ سال را مردم این منطقه جز تبلیغات آن عملاً چیزی به چشم ندیدهاند، و پیشرفت فیزیکی آن جز حوالی ساختمان اداری آن و مسیر رفت و آمد مدیران و مهمانان این سازمان فراتر نرفته است.
سازمانی که که بودجههای کلانی در اختیار دارد و سالهاست که فقط به برگزاری جلسات برای عمران و آبادی این منطقه بسنده میکند و در عمل کاری از پیش نمیرود.
در ماههای اخیر نیز این سازمان با برگزاری انواع برنامههای فرهنگی و ورزشی، قصد نهادینه کردن امر فرهنگی در منطقه را دارا بوده است اما به زعم اهالی درگیر با واقعه در این امر نیز موفق نبوده است، دیری نیست که برنامه ای را تحت عنوان جشن فتح در آبادان و خرمشهر به مناسبت سوم خرداد در این دو شهر برگزار شد که سیاستهای غلط این سازمان باعث شد تا هنرمندان منطقه این برنامه را تحریم کنند، ولی این تحریم هیچ دستاوردی برای آنان نداشت و این نهاد همچنان به کار خود ادامه میدهد.
اینکه هفت میلیارد ریال هزینه ۱۰ شب برگزاری جشنی کاملاً نمایشی، به بهانه مردم این دو شهر و به کام شبکه پایتخت برگزار شود، که باید گفت واقعاً پخش این برنامه از یک شبکه استانی که نظیر آن را در خوزستان در اختیار داریم، چه دست آوردی برای منطقه آزاد اروند داشته است؟؟
از این بحث نیز که خارج شویم، میرسیم به دغدغه اصلی مردم این دو شهر که مصداق ضرب المثل معروف ایرانی ست که “آفتابه لگن هفت دست و شام و ناهار….هیچ” چند سالی است که مردم این منطقه که اغلب از توان مالی بسیار پایینی برخوردار هستند گرفتار گرانی مسکن و بهای بالای اجاره مسکن و مغازه هستند که این معضل تنها و تنها به میمنت وجود منطقه آزاد اروند برای این مردم به ارمغان آمده است، در حالی که طعمی از وجود یک منطقه آزاد را در این حوزه نچشیده و همچنان در انتظار یک زندگی رؤیایی برای خود هستند.
گرانی مسکن، اماکن تجاری، اجناس و…. که حتی راه اندازی یک کسب و کار ساده را برای اغلب جوانان این منطقه سخت کرده است، بدون شک از برکات آزاد شدن منطقه آبادان و خرمشهر است که پیش از آنکه فکری برای معیشت آنان شود، چنین لقمه بزرگی برای مردمان آن برداشته شده است.
حال نیز به همین بهانه خریداران زیادی از شهرهای دیگر به سمت این شهرها گسیل شدهاند و با پیشنهادهای وسوسه کننده اندک داراییهای این مردم را نیز از چنگ آنان خارج میکنند و معلوم نیست پس از این، مردمان بومی این منطقه چه جایی را برای سکونت خود خواهند برگزید، آیا با پای گرفتن این منطقه، مردمان اصیل و بومی باید برای ادامه زندگی خود به زیر پوست این شهر کوچ کنند و زیر دست سرمایه داران غیر بومی شوند و با اینکه بار خود را بر بندند و از شهر خود برای همیشه وداع کنند!
در بحث اتومبیلهای وارداتی نیز که این روزها بحث اصلی محافل است نیز سخن بسیار است، اتومبیلهایی که با ظواهری زیبا وارد این دو شهر شدند و با رنگهای وسوسه کننده خود، رنگ و لعابی به در و دیوار ترکش خورده و ویران شده شهر دادند.
متأسفانه مردم این منطقه مدتهاست به این دارایی خود مینازند و آن را آمال آرزوهای خود میپندارند، که این موضوع صحه ای گذاشته بر عملکرد نه چندان مناسب سازمان منطقه آزاد اروند در آبادان و خرمشهر، این موضوع این روزها بار دیگر داغ شده و بحث تردد این خودروها در سراسر استان مطرح گردیده است و نظرات مختلفی در این خصوص ایراد شده است.
اما موضوعی که برای مردم این دو شهر ناخوشایند است، خروج امکانات منطقه آزاد از این دو شهر است و سؤال های فراوانی در اذهان ایشان میجنبد، که وقتی که صدمات وجود یک منطقه آزاد را از پس گرانی مسکن و ملک و و املاک تجاری و اجناس مستقیماً متوجه مردمان این دو شهر است، چرا باید شهرهای دیگر از امکانات این منطقه استفاده کنند؟
به نظر میرسد نجابت و سکوت مردم آبادان و خرمشهر، این اجازه را به مسئولان امر داده است که شبانه و یا روزانه، در خفا و یا در ملا عام، نسخه برای این شهرها بپیچند و تصمیمات خود را بر این دو شهر غالب کنند.
هیئت مدیره جدید منطقه آزاد اروند نیز، از قویترین مدیریتهای ۱۰ سال اخیر حاکم بر این سازمان بودهاند، افرادی بومی، و دارای نفوذ در سطح مدیریت مملکتی هستند که هم دارای قدرت هستند و هم توانستهاند برای این سازمان توان مالی بالایی را تأمین کنند و نفوذ کافی را در بین مسئولین مملکتی دارند.
پس چرا تصمیماتی که در این جلسات گرفته میشود از یک مصوبه فراتر نمیرود و عملاً هیچ تحرکی از این نهاد برای مردم آبادان و خرمشهر صورت نمیگیرد و تاکنون هر تصمیم و هر حمایتی بوده از شهرهای دیگر و مرکز بوده است؟
در بحث نیروی انسانی نیز، سازمان منطقه آزاد اروند، الا ماشاالله گل کاشته و دیگر نیازی به تعریف و تحریف وجود ندارد و آن چیز که عیان است چه حاجت به بیان است.
سازمانی که عملکرد چشمگیری ندارد، ساختمانی در حد یک وزارتخانه برای خود بنا میگذارد، نیروهای بسیاری را حال به هر طریق استخدام میکند، ولی خروجی آن در حد یک اداره کوچک در شهرهای آبادان و یا خرمشهر هم نیست.
نیروی انسانی که اغلب سفارشی هستند، و یا در اثر روابط خانوادگی به کار گماشته شدهاند، و مهم تر اینکه نیروهای غیر بومی که در حوزه مدیریت و تصمیم گیریهای کلان این سازمان مشغول به کار هستند در حالی که هیچ شناختی از موقعیت منطقه و افراد شاغل در آن برای بهره گیری از توانایی آن افراد ندارند، اکنون زمام دار امور شده اند و در آن نهاد جولان میدهند.
سازمانی که فعال ترین قسمت آن روابط عمومی آن است که با بهره گیری از افراد بی شمار اداره میشود و فقط جهت در بوق و کرنا کردن عملکردهای ناچیز خود بنا نهاده شده است.
و این ماهیت سازمانی است که قرار است زمام امور یک منطقه استراتژیک را در دست گرفته و آن را از این حالت رکود و سکون خارج کرده و به این شهرهای آبادان و خرمشهر که خود ویترین کشور ایران هستند، رونق ببخشد.
قصد نداریم از جانب مردم این شهر سخن گوییم، که آنان خود برای این موضوع تحلیل و درد دلی فراوان دارند البته به زبان خود، اما حرف ما این است، اگر قرار است برای مرد این دو شهر گامی برداشته شود، و رونقی داده شود، ما را به همان ۱۰سال پیش خود بازگردانید، خیلی هم متشکریم.
علی دایلی
- ۹۳/۰۶/۱۱