ابلهان را همه شربت ز گلاب و قند است
دیر زمانی است که یاران از پی آنند تا آن کنند که بر میلشان هست و آن برگزینند و بر مسند دایره ی دستور بر باب تعلیم و تعلم ولایت آبادان نهند که گوش بدان ها دهد و آن چه کند بی اجازت یاران نباشد که در حلقه ی این دوستان نوش مک ساختار ؛ هر چیزی نوشیدنی است و هر شیرینی مستوجب قاپیدن.
القصه حکایتی دارم از آن تازه آمده ی غایب در چند دوره پیش مجلسیان از دیار آب و نخل و آفتاب و آهن پاره های بسیار که روزی به ثمن روز فروخت و خود آماده ی کارزار انتخابات بعدی نمودی و چون پیروز شدی و عرصه را خالی از رقبایی پرهیاهو خویشتن خویش را به اصولگرایان گره زدی تا جایی که آن برداشتی و جای دگر گذاشتی و حاضر نشدی تا به امروز کسی بر جای خالی اش نشانی چرا که قایم به خویشتنی و این را مسلک خویش بدانی و بدان تفاخر همی کنی .
و اما بشنو از دایره ی تعلم و تربیت آبادان که بی ناخدا مانده در این ایامی که امتحانات و نقل مکان معلمان پای گریز از این دایره ؛ بواسطه ی نبودی صاحب درست و حسابی که آن رند ژنده پوش نیز گفتا " این دایره به وقت متولی دار بودنش بی کس و کار بود و حجره ی مدیرش هماره خموش و اینک که دیگر رسما بی متولی است " و آورده اند که در تاریخ نبوده که از عشق دومی اولی را خار و خفیف کنند که آن یار سفر کرده به هفت ایستگاه پایین تر چنین کرد و برفت.
حالیا ما مانده ایم و انبوه اربابان رجوعی که جز تمشیت به سوی اتاق امضا ؛ کس دیگری پاسخگوی آنان نیست و خوشا بحال دانش آموختگان آبادان که از برکت این بل بشو چاره ای جز قبولی در خرداد ندارند !
به زیور طبع آراسته همی شد در سنه ی یکهزار و سیصد و نود و سه خورشیدی
میرزا مهرداد معماری
- ۹۳/۰۳/۳۱