میترا رضایی؛هنرمند معّرق اهل آبادان
قدم به کارگاهاش که میگذاری با انبوهی از چوب و اثرهای چوبی روبرو میشوی که جلوی چشمانات رژه میروند. از قاب عکس معرقکاری شدهی پدر با آن ابهت مردانهاش گرفته تا چرتکهی آویزان و قابی ظریف و زیبا که بیتاب است برای به آغوش کشیدن یار غایب از نظر خود؛ آینه! اینجا محل کار هنرمند جوان آبادانی است که از سال ۸۰ تا کنون در زمینهی معرق چوب، منبت، ساخت احجام چوبی، خراطی، درودگری، آنتیک کاری، نقش برجستهی سفال، عکاسی، طراحی و نقاشی آبرنگ فعالیت دارد که معرق چوب و عکاسی را به صورت حرفهای دنبال میکند. وی دو کتاب تحت عنوان؛ چوب-زندگی، هنر، صنعت و دست بافتهها را نیز تألیف کرده است. با میترا رضایی؛ مؤسس و عضو انجمن متخصصین معرق ایران آشنا شویم.
در دایرةالمعارف هنر نوشتهی روبین پاکباز در تعریف هنر معرق آمده؛ «معرق طرح پیکنما یا انتزاعی ساخته شده از قطعات سنگ، شیشه، سفال، چوب رنگین روی دیوار، سقف، زمین و غیره است.» به شکل ملموس و ساده این تعریف را برای ما موشکافی میکنید؟
کلاً به قرار گرفتن قطعات کوچک کنار هم و تشکیل یک شکل کامل معرق میگویند. جنس این قطعات میتواند از چوب، چرم، شیشه، سفال یا کاشی باشد.
این تعریف شما با دستهبندیای که در ویکی پدیا از انواع معرق ذکر شده است کاملاً انطباق دارد؛ معرق چوب، معرق کاشی، معرق موزائیک و… شما کدام نوع را کار میکنید؟
رشتهی تخصصی من معرق چوب است.
چرا این گرایش از معرق را انتخاب کردید؟
من از کودکی عاشق نجاری و چوب بودم! تا جایی که همیشه دوست داشتم لابلای چوبهای جا خوش کرده در نجاری شوهرعمهام بازی کنم… هنگامی که در رشتهی صنایع دستی دانشگاه الزهرای تهران قبول شدم نیز پس از دو سال گرایش چوب را انتخاب کردم.
به نظر شما عجیب نیست که به وسیلهی اینچنین ابزارآلات خشنی، ظریفترین وسایل خلق میشوند؟
خیر! چراکه چوب جان دارد و پیش از اینکه سر از کارگاه من در آورد بخشی از درخت و طبیعت بوده… و به همین دلیل میتوان بسیاری از اشیاء جاندار را به وسیلهی آن خلق کرد.
دو نوع معرقکاری چوب وجود دارد؛ معرق برجسته و معرق تخت یا صاف. راجع به هرکدام کمی توضیح میدهید؟
این تقسیمبندی درست نیست. یک نوع معرقکاری چوب وجود دارد که به دو شاخهی؛ معرق زمینه رنگی و معرق زمینه چوبی تقسیم میشود. معرق زمینه رنگی در گذشته بیشتر رواج داشته که در آن زمینه را به وسیلهی یک نوع خمیر رنگی خاص پُر و رویش را پلیاستر میکردند. اما پس از آن معرقکاران به معرق زمینه چوب روی آوردند. در این نوع نیز همان طرحهای سنتی پیاده شده با این تفاوت که به جای زمینهی رنگی، زمینهی چوبی کار میشود و رویش را سیلرکیلر و پلیاستر میکردند. مهران اینانلو که استاد من در زمینهی معرق هم بوده، این سبک را در انجمن مخترعان و مبتکران با نام خود به ثبت رسانده است. اگر شما به طرحهایی که در کارگاه وجود دارد دقت کنید متوجه میشوید که در اصل ما با چوب نقاشی میکنیم. بنابراین نام این سبک دقیقاً معرق نیست چراکه بیشتر به نقاشی شبیه است که به جای رنگ با چوب انجام میشود.
یعنی در هیچ یک از این طرحها رنگ صنعتی به کار نرفته است؟
خیر. تنوع رنگی که در این زمینه مشاهده میکنید رنگ طبیعی چوب درختهای مختلف است.
روند کارتان را برای ما توضیح میدهید؟
در ابتدا یک طرح را انتخاب میکنیم که به اشتباه به سبک رئال معروف است. در صورتیکه این سبک به هیچ وجه رئال نیست. بلکه همانطور که پیش از این اشاره کردم نوعی معرقِ نزدیک به نقاشی است. طرحهای انتخابی من اکثراً برگرفته از عکاسیهای خودم هستند. سپس آن طرح را به صورت یک الگو درمیآوریم. این طرح باید خیلی دقیق آنالیز شده و سایه روشنها را بر اساس تونالیتههای چوبی که موردنظر ماست انتخاب میکنیم. برای این کار کلکسیون چوبمان باید کامل بوده تا بتوانیم تمام طیفهای رنگی را در آن داشته باشیم.
چوبهای مورد نیاز خود را چگونه تهیه میکنید؟
من چوبهایم را از تهران و از کارگاههای مخصوصی که کارشان چوببُری است سفارش میدهم.
از چوب کدام درختان در کارهایتان استفاده میکنید؟
به طور عمده چوب درخت گردو مورد استفاده قرار میگیرد، چراکه هم تنوع رنگ بسیار زیادی دارد و هم چوب خوشبرش و خوشکاری است. از چوب درخت زرشک، عناب، راش، چنار، پرتقال، سیب و تقریباً همهی درختها جز درخت نخل میشود استفاده کرد!
معرقکاری چوب نوعی هنر است که با فن و تکنیک ادغام شده است. منظور از این حرف چیست؟
نه تنها معرقکاری چوب بلکه کلاً صنایع دستی از ادغام هنر و صنعت به وجود آمده و به عنوان یک هنر-صنعت شناخته شده است. مثلاً یک نقاش برای خلق آثار خود فقط به یک قلم مو و رنگ نیاز دارد اما در حرفههای مختلف صنایع دستی ما با مجموعهای از ابزارآلات مختلف روبرو هستیم که به کارگیری آنها فن و تکنیک خاص خود را میطلبد. تلفیق این فن و تکنیک با هنر و خلاقیت هنرمند، صنایع دستی را به وجود میآورد.
به عنوان هنرمندی که در زمینهی صنایع دستی فعالیت میکند، بازار صنایع دستی در آبادان را چگونه میبینید؟
در ابتدا باید بگویم؛ استفاده از مواد مصنوعی و ساخته شدن توسط ماشین، صفت صنایع دستی را از یک اثر گرفته و آن را تبدیل به یک کالای تجاری میکند. البته برای خلق صنایع دستی بدون شک نیاز به ابزار هست اما کار اصلی را دست هنرمند انجام میدهد. بنابراین با توجه به ویژگیهایی که ذکر شد میتوانم بگویم که بیشتر وسایلی که به عنوان صنایع دستی در بازار عرضه میشوند صرفاً کالاهای تجاری لوکس و تزئینی هستند نه صنایع دستی. متأسفانه مردم ما هم بسیار تجملگرا شدهاند و از صنایع دستی تنها به عنوان یک شیء عتیقه و به منظور تکمیل دکوراسیون منزلشان استفاده میکنند.
بنابراین بازار صنایع دستی را در مقایسه با بازار وسایل لوکس تزئینی محجور میبینید. درست است؟
من اطلاع ندارم بازار صنایع دستیهای دیگر به چه صورت است. اما صنایع چوبی هنوز علاقهمندان خود را دارد و مثلاً بسیاری از افراد ترجیح میدهند بوفهی منزلشان از جنس چوب باشد نه ام دی اف!
فکر میکنید از صنایع دستی به عنوان حرفهای که معرف فرهنگ و تاریخ کشور است به اندازهی کافی حمایت میشود؟
خیر. متأسفانه صنایع دستی در ایران آنچنان که باید و شاید مورد حمایت قرار نمیگیرند. تا جایی که بسیاری از اساتید من که از اولینهای هنر چوب ایران هستند، یکی یکی در حال خروج از کشور هستند. توریستی بودن شهرهایی مثل یزد، اصفهان و شیراز که به همان نسبت ارائهی صنایع دستی در آنها به توریستها را بیشتر میطلبد، نباید این موضوع را به ذهن متبادر کند که وضعیت صنایع دستی در این شهرها بهتر از آبادان است. چراکه حتی در بازار شهرهای توریستی نیز جنس خاص وجود ندارد و اکثر کالاهایی که به عنوان صنایع دستی ایرانی به فروش میرسد ساخت چین و هند هستند! عمدهترین معضل صنایع دستی در ایران این است که بازار ندارد. در نتیجه بازاریابی برای این صنایع باید به شکل جدی مورد تجدیدنظر و اصلاح قرار بگیرد.
تجربهی آموزش نیز داشتهاید؟
بله. من در ادارهی کل فنی و حرفهای خوزستان، سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری و دانشگاه آزاد اسلامی آبادان سابقهی تدریس دارم.
تا به حال نمایشگاهی از آثارتان نیز ترتیب دادهاید؟
بله. در دانشگاه الزهرا، سوره و هنر نمایشگاه صنایع دستی برپا کردهام. همچنین نمایشگاههایی را به مناسبت روز جهانی صنایع دستی در تهران، شیراز، اهواز و تبریز داشتهام. مجموعهای از آثارم را نیز در کاخ سعدآباد، نگارههای چوب سازمان میراث فرهنگی و جشنوارهی ملی جوانان ایران در معرض دید عموم قرار دادهام.
در میان تمام نمایشگاههایی که ذکر کردید نامی از آبادان دیده نمیشود. چرا؟
من چیزی حدود سه یا چهار سال پرس و جو میکردم که کجا میتوانم نمایشگاهام را برپا کنم. حتی حاضر بودم یک اتاق ۱۲ متری و در حد غرفه نیز در اختیارم قرار دهند اما به شرطی که به کلاس کاریام بخورد و با چیدمان مناسب آثارم واقعاً بتوانم آنها را در معرض دید عموم قرار دهم. اما متأسفانه این امر هیچگاه محقق نشد.
اصولاً یک شاعر شعرهایش، یک فیلمساز فیلمهایش و کلاً یک هنرمند آثارش را همچون بچههایش دوست دارد. شما نیز اینچنین احساسی به کارهایتان دارید؟
بله. میتوانم از این احساس به یک وسواس خیلی بد تعبیر کنم! مثلاً من پیش از ساخت هرکاری با خودم میگویم که «اینو دیگه میفروشم!» اما وقتی کار ساخت آن به پایان میرسد نظرم عوض میشود و میگویم «نه اینو نگه میدارم و بعدی رو میفروشم!» یعنی آن اثر به بخشی جدایی ناپذیر از وجودم تبدیل میشود که توان دل کندن از آن برایم سخت و غیرممکن است.
در حال حاضر چه کاری در دست ساخت دارید؟
من هم اکنون در حال آماده کردن یک کار برای ارزشیابی میراث فرهنگی به منظور اخذ درجهی هنری هستم.
این درجهی هنری چه خصوصیتی دارد؟
علاوه بر مدرک دانشگاهی پنج درجهی هنری نیز وجود دارد که از بالا به پایین از طرف شورای انقلاب فرهنگی، سازمان ارشاد اسلامی و سازمان میراث فرهنگی به هنرمندان اعطا میشود. درجهی یک هنری که معادل دکترا است نیز اغلب به پیشکسوتانی که سابقهی کار طولانی دارند داده میشود.
برای آینده چه برنامهای دارید؟
یکی گرفتن درجهی هنری است و دیگر اینکه کاری را برای اخذ مهر اصالت ملی در دست ساخت دارم.
مهر اصالت ملی چیست؟
هنگامی که یک اثر هنری مهر اصالت دریافت میکند در واقع آن اثر ثبت ملی میشود. پس از دریافت این مهر، هنرمند میتواند سال بعد اثر را برای داوری توسط یونسکو ارسال کرده و مهر اصالت بینالمللی اخذ کند. که هدف نهاییام اخذ این مهر است.
برای مهر اصالت ملی قصد ارائهی چه کاری دارید؟
نخست اینکه اثر ارائه شده باید کاربردی، اصیل، تلفیقی، خلاقانه و ظریف باشد. از همه مهمتر نباید به محیط زیست آسیب برساند. من در حال آماده کردن یک کار منبت معرق هستم که ساعت دیواری است.
زینب حمیدی/هفته نامه آوای خوزستان