میزگرد با علی فیروزی ؛ابراهیم تهامی و نابینای ۱۱ ساله آبادانی
سال گذشته در چنین روزهایی بود که آن دو نفری که نیمی از خاطرات من در کودکی- به واسطه علاقه وافر به فوتبال- به دویدن ایشان در مستطیل سبز منتهی میشد، به جنگ کلامی در رسانهها پرداختند؛ به خاطر فوتبال و به خاطر آن دویدنهایی که دیگر قابلیت خاطره شدن برای نسلهای بعد را ندارند.
علی فیروزی و سید ابراهیم تهامی در کنار هم بودند تا بگویند و تاکید کنند که به خاطر علقه خاک نشدنیشان به روزهایی که مسافت شیراز تا مسجدسلیمان را با اتومبیل رنو طی کرده تا تنها فوتبال را دنبال کنند و نه حاشیه اکناف آن را؛ اینجا هستند، در آوای خوزستان.
آمدند و گفتند که کینه ندارند و برادرانه گاهی از یکدیگر دلگیر میشوند. برای تلطیف این نشست، آوای خوزستان میزبان میهمان دیگری نیز بود، کودکی که در هجمه پلشتیهای موجود در فوتبال روز کشور، از زیبایی حرف میزد؛ از دل و از روشنی آن.
علی عبیدزاده؛ کودک ۱۱ ساله آبادانی در حالیکه نمیدید بیشتر از ما می دید وقتی که ثانیه به ثانیه «صنعت نفت»ش را دنبال میکرد.
و این بود زیبایی فوتبال در روزهایی که البته «زیبایی» و« فوتبال» به ندرت در کنار هم مینشینند.
به بهانه بهار برای ساعتی کنار هم زندگی کردیم، از سبزی گفتیم، از آشتی و از بینایی مطلق یک نابینا.
بهار است دیگر؛ خاصیت اختصاصی آن هم در آغوش کشیدن سید ابراهیم تهامی و علی فیروزیست؛ فارغ از دلخوری و به دور از ناراحتی.
بهار است دیگر؛ باید اینجا باشیم تا با تهامی، فیروزی و علی عبیدزاده در کنار هم بخندیم.
بهار است دیگر؛ باید در کنار هم باشیم تا با فوتبالیها کمتر از فوتبال بگوییم؛ تا با آنها از اخلاق حرف بزنیم، تا از بوسیدنهای طعم گرفته با مزه آشتی و از دل بزرگ و روح رفیع علی عبیدزاده صحبت کنیم.
به بهار خوش آمدید، به بهار فوتبالی بدون فوتبال آوای خوزستان خوش آمدید.
وقتی از علی فیروزی خواستیم که اختلافات سال گذشتهاش را با سید ابراهیم تهامی به دست فراموشی بسپارد، گفت: کدام اختلاف من که یادم نمیآید؛ ابراهیم تهامی اسطوره فوتبال این مملکت است، من از روزهای جنگ تحمیلی و زمانی که این بازیکن در تیم جهانآرا در شیراز بازی میکرد او را میشناسم.
وی از خاطرات مشترکی که با ابراهیم تهامی داشت گفت و اضافه کرد: هیچوقت فراموش نمیکنم که با یک خودروی رنو؛ من، سید ابراهیم تهامی، مالک نگارش، جعفر نگارش و ایوب پورجانکی مسافت شیراز تا مسجدسلیمان را طی کرده تا در مسابقات لیگ استان خوزستان بعد از جنگ تحمیلی شرکت کنیم.
کاپیتان سالهای دورتر تیم فوتبال صنعت نفت آبادان در همین خصوص افزود: شاید باور نکنید اما به عشق فوتبال آبادان مسافتی را که یک خودروی پاجیروی جدید امروز آن را به سختی طی میکند با یک رنو پشت سر گذاشته و پای به مسابقاتی گذاشتیم که به غیر از صعود خاطره بدی را نیز به همراه داشت و این خاطره؛ فوت شدن سرمربی تیم فوتبال استقلال رامشیر بر اثر سانحه تصادف بود.
وی ضمن برشمردن ارزشهای فنی فوتبالی سید ابراهیم تهامی، خاطرنشان کرد: از زمانی که ابراهیم تهامی به تیم فوتبال صنعت نفت آبادان در آن روزها اضافه شد، سرعت وجوانی این بازیکن به ما کمک زیادی کرد و با تکنیک وی و دیگر فوتبالیستهای صنعت نفت در آن سالها بود که توانستیم به سرعت به لیگ دسته اول فوتبال ایران صعود کنیم.
فیروزی تصریح کرد: یادش بخیر، من و تهامی خاطرات فوتبالی مشترک زیادی با هم داریم؛ خاطراتی از روزهایی که در سالهای جنگ تحمیلی در شیراز هر زمین فوتبالی را که برای تمرین به ما وعده میدادند چند ساعت قبل آن را پر از آشغال و آب میکردند تا ما نتوانیم به آن پا بگذاریم. در همان سالها بود که پشتکار مرحوم منوچهر سالیا به دادمان میرسید؛ مردی که اگر نبود امروز اسمی از تیم فوتبال صنعت نفت آبادان هم وجود نداشت.
وی اضافه کرد: وقتی امروز با دوستان خوبم تجدید ملاقات میکنم بیشتر خاطرات ما؛ خاطرات فوتبالی است، ابراهیم تهامی هم مهاجمی بود که این قدرت را داشت هر خط دفاعی را ویران کند.
سرمربی اسبق تیم فوتبال صنعت نفت آبادان، ابراهیم تهامی را فوتبالیستی فراموشنشدنی معرفی کرد و افزود: در همان سالها بود که تهامی پیراهن استقلال اهواز را بر تن کرد، با او صحبت کردیم تا به آبادان آمده و به صنعت نفت کمک کند، قبول کرد. به اهواز رفتیم و با ایرج طهماسبی؛ مدیر آن سالهای استقلال اهواز در این خصوص صحبت کردیم؛ طهماسبی گفت؛ شما خودت را جای من بگذار؛ آیا حاضر میشوی سوار بر یک اتوبوس باشی و در بین راه بهترین مسافر را پیاده کنی، تهامی بهترین بازیکن ما است؛ او را از دست نمیدهیم.
وی در ادامه عنوان کرد: به هر حال تهامی فوتبالیستی بزرگ در کشور بود و بعدها به صنعت نفت آمد و در همان سالی که عنوان بهترین تیم شهرستانی را در لیگ کشور کسب کرده و پنجم شدیم؛ به ما خیلی کمک کرد.
ملیپوش سابق فوتبال کشورمان ادامه داد: باز هم میگویم مشکل خاصی میان من و ابراهیم تهامی وجود نداشت و واقعیت این است که اگر کدورتی میان ما وجود داشته باشد؛ اتفاق خوبی شکل نگرفته و باید برطرف بشود.
وی اضافه کرد: ما در فوتبال کنار یکدیگر زندگی کرده و همانند پدر و فرزند هستیم و شاید گاهی از هم ناراحت بشویم اما کینه به دل نمیگیریم.
فیروزی وقتی علاقمندی علی عبیدزاده؛ کودک روشندل آبادانی را به فوتبال دید، گفت: ای کاش بازیکنان تیم فوتبال صنعت نفت اینجا بودند و او را میدیدند و شاهد میبودند که چه کسانی اینگونه به تیمشان عشق میورزند؛ جایگاه صنعت نفت اینجا نیست؛ باید این واقعیت را پذیرفت.
سید ابراهیم تهامی هم اختلاف ایجاد شده میان وی و علی فیروزی در سال گذشته را فراموش شده عنوان کرد و گفت: رسانهها هم سال گذشته در این خصوص شیطنت کرده و بلافاصله بعد از آن اتفاق با علی فیروزی تماس گرفته و مشکلهای به وجود آمده را حل کردیم.
وی در همین خصوص اضافه کرد: من دست علی فیروزی را میبوسم و همیشه گفتهام که در کنار مرحوم اسفندیار دوستانی در اهواز، نکات فنی فوتبالی بسیار زیادی را هم از علی فیروزی یاد گرفتهام.
بازیکن سالهای دورتر تیم ملی فوتبال، خاطرنشان کرد: همیشه این اعتقاد را داشتهام که علی فیروزی یکی از بهترین مربیان خوزستان و کشور است که باید تیم صنعت نفت را در اختیارش بگذارند، البته تیمی که از ابتدای فصل در دست فیروزی بوده و خود او بازیکنانش را انتخاب کند.
وی از خاطرات فوتبالیاش با علی فیروزی گفت و تصریح کرد: به نظر من علی فیروزی بهترین کاشتهزن و پنالتیزن ایران بود اما در نخستین لیگ کشوری که صنعت نفت بعد از جنگ تحمیلی در آن شرکت کرد، در ورزشگاه تختی اهواز و دیدار صنعت نفت با پاکدیس ارومیه در حالی که بازی با نتیجه مساوی دنبال میشد در دقیقه ۹۲ یک خطای پنالتی روی من انجام شد که علی فیروزی که محال بود ضربه پنالتی را خراب کند، آن فرصت را از دست داد.
تهامی در همین خصوص گفت: یاد آن بازی بخیر، نوذر رودنیل داوری را بر عهده داشت و این همان بازی بود که در آن بیشتر بازیکنان تیم حریف را دریبل زدم.
وی با اشاره به علت جداییاش از تیم فوتبال صنعت نفت آبادان در سالهای گذشته و پیوستنش به استقلال اهواز، عنوان کرد: متاسفانه با مشکل مالی مواجه شده بودم، از مسئولان صنعت نفت خواستم که ۱۵۰ هزار تومان به من وام بدهند تا در این تیم بمانم اما شرایط این مجموعه طوری نبود که بتواند این مبلغ را به بنده بدهد و مجبور شدم آبادان را ترک کنم.
بازیکن اسبق تیم فوتبال صنعت نفت آبادان ادامه داد: ما فوتبالیها در کنار هم بزرگ میشویم و یک خانواده ورزشی هستیم، یک روز در یک مصاحبه مطبوعاتی گفتم که من از خانواده ناصر حجازی هستم، خبرنگار متعجب شد؛ گفتم که ما همه از خانواده فوتبال هستیم، علی فیروزی که جایگاه خود را دارد به این خاطر که هم مربی و هم کاپیتان بنده بوده است. همانطور که عنوان شد ما اختلاف نظر پیدا میکنیم اما این اختلاف هیچوقت تبدیل به کینه نمیشود.
وی بعد از دیدن علی عبیدزاده؛ کودک روشندل آبادانی که عاشقانه فوتبال را دوست دارد، گفت: این پسر دل روشنی دارد و با دلش فوتبال را دنبال میکند وقتی که لحظه به لحظه مسابقه صنعت نفت آبادان و فولاد خوزستان سال گذشته را تصویرسازی میکند، شک نداشته باشید که آن بازی را دیده است. امیدوار هستم که با همت پیشکسوتان و مسئولان ورزش، فوتبال آبادان به جایی برسد که همیشه مایه مباهات و افتخار امثال این کودک و سایر علاقمندانش باشد.
تهامی گفت: به خاطر دل این کودک هم که شده اختلافها را کنار گذاشته و به فکر فوتبال این شهر باشیم.
وی با اشاره به بازی که در آن تعداد زیادی از بازیکنان تیم حریف را دریبل زده بود؛ اضافه کرد: بازی با تیم فوتبال پاکدیس ارومیه بود و محمد گلابزاده درون دروازه تیم صنعت نفت قرار داشت، از محوطه جریمه خودمان توپ را به من داد و تعداد زیادی از بازیکنان حریف را دریبل زده و ضربه نهاییام هم بعد از برخورد به دیرک وارد دروازه شد.
ملیپوش اسبق فوتبال کشورمان افزود: شبیه گلی که مارکوفان باستن در جام ملتهای ۱۹۸۸ به شوروی زد را وارد دروازه سپاهان کردم که مطبوعات در آن سالها تیتر زدند؛«گل تهامی، آرپیجی بود».
علیرضا عبیدزاده؛ در ابتدای حضورش در دفتر هفتهنامه آوای خوزستان گفت: ای کاش تیم فوتبال صنعت نفت به روزهای اوجش بازگردد.
وی ادامه داد: ابراهیم تهامی را آخرین بار در برنامه ۹۰ دیدم، وقتی که گفت؛ در یک مسابقه ۱۴ نفر را دریبل زدم.
این کودک روشندل آبادانی از علت علاقهاش به تیم فوتبال صنعت نفت گفت و افزود: صنعت نفت تیم شهر من است از هفت سالگی عاشق این تیم بودم و تا ابد این علاقه را حفظ میکنم.
وقتی از او پرسیدیم که تا به امروز برای تماشای مسابقههای تیم فوتبال صنعت نفت آبادان به ورزشگاه رفته، پاسخ داد: دو بار این اتفاق افتاد؛ یک بار دیدار در برابر فجر شهید سپاسی شیراز و یک بار هم در مقابل سپاهان اصفهان؛ در روز بازی با سپاهان اصفهان سید مهدی رحتمی که آن سالها دروازهبان این تیم بود، دوبار دروازه تیمش را نجات داد.
وی در همین خصوص اضافه کرد: خاطرهانگیزترین مسابقهای که از صنعت نفت در ذهن دارم، مسابقهای بود که این تیم با گلهای دقایق ۶،۲۸ و ۳۴ فونیکهسی، با چهار گل پرسپولیس را شکست داد. عبیدزاده با اشاره به این موضوع که چگونه با وجود روشندلی بازیهای صنعت نفت را دنبال میکند گفت: بیشتر مواقع پدرم در کنارم است و بازیها را برایم توضیح میدهد. وقتی که صدای تماشاگران بلند شد متوجه میشوم که صنعت نفت گلی را به ثمر رسانده است یا اینکه این موضوع را با اعلام گوینده ورزشگاه میفهمم.
وی اضافه کرد: یادم نیست اولین باری که مسابقه صنعت نفت را تماشا کردم کدام بازی این تیم بود ولی تیم ما در آن مسابقه با دو گل دقایق پایانی پیروز شد و این روزها به خاطر اینکه مدرسه میروم، کمتر مسابقات تیمم را میبینم.
این کودک روشندل آبادانی ادامه داد: تا چند هفته پیش خیلی امیدوار بودیم که صنعت نفت به لیگ برتر کشور صعود کند اما با نتایج اخیر کار خیلی سخت شده و اختلاف امتیاز با تیمهای بالای جدول زیاد است.
وی در ادامه عنوان کرد: دوست دارم تیم شهرم با بازیکنان بومی وارد زمین مسابقه بشود به این خاطر که بازیکنان آبادانی بیشتر قدر صنعت نفت را میدانند و دلسوز شهرشان هستند.
عبیدزاده که در پایان آرزوهای فوتبالیاش را هم با ما در میان گذاشت، اضافه کرد: دوست دارم یک روز در یک مسابقه فوتبال رسمی حضور داشته و بازی کنم یا اینکه سرمربی یک تیم بشوم و اگر این اتفاق افتاد حتما فونیکهسی را در ترکیب تیمم به کار میگیرم و شماره ۱۱ این تیم را به علی فیروزی و شماره ۱۴ آن را نیز به سید ابراهیم تهامی هدیه میدهم.
امین جوکار دریس/هفته نامه آوای خوزستان