حسن دشتی از فوتبال آبادان گفت
قصد داشت آبادان را به مقصد بندر انزلی ترک کند که با او تماس گرفته و به بهانه فعل و انفعالات فوتبالی تیم فوتبال زادگاهش قرار انجام مصاحبه را نهایی کردم؛ با وجود اینکه حسن دشتی؛ بازیکن و مربی سالهای دورتر تیم فوتبال صنعت نفت آبادان بلیت سفر به سکونتگاه فعلیاش- بندرانزلی- را نیز در دست داشت، سفر به شمال کشور و کنار خانواده بودن را یک روز به تاخیر انداخت تا به دفتر هفتهنامه آوای خوزستان بیاید و از دلتنگیهایش برای ما بگوید؛ از اینکه این روزها حرف زدن و سکوت نکردن در برابر مشکلات فوتبال شهرش برای حسن دشتی به وظیفه تبدیل شده است.
شاید حسن دشتی از معدود مربیانی است که ابتدای هر فصل مسابقات تیم فوتبال نفت آبادان به عنوانهای مختلف از او برای کار کردن کنار این مجموعه دعوت میشود؛ امسال هم شرایط بدین شکل بود؟
بله. این بار برای عضویت در کمیته فنی تیم فوتبال صنعت نفت از بنده دعوت شد که در نهایت من و عبدالرضا شاهغریب این پیشنهاد آنها را نپذیرفته و کنار کشیدیم.
علت این کنارهگیری چه بود؟
آنها حرف میزنند اما عمل نمیکنند. قرار بود در این کمیته در خصوص استعدادیابی، فوتبال شهر و تیمهای پایهای صنعت نفت اظهارنظر شود و کار به امسال و لیگ جاری منتهی نباشد اما واقعیت امر به این صورت نبود.
در حالیکه ابراهیم قاسمپور به شکل معمول نشان داده که در تصمیمگیری فنی شخصیتی مستقل دارد، حضور این کمیته فنی کنار تیم، چقدر کاربردی بود؟
به هر حال ما هم اگر ورود میکردیم نظرات خودمان را داشته و ارائه میدادیم. به عقیده من در فوتبال امروز، تیم اصلی همانی است که روی نیمکت نبوده و بیرون زمین است که باید بسیار قویتر از درون میدانیها عمل کند و در فوتبال روز دنیا هم این موضوع جا افتاده است؛ در رئال مادرید میبینیم که زینالدین زیدان؛ اسطوره این مجموعه در تصمیمهای فنی نقشی موثر دارد یا در بایرن مونیخ افرادی مثل بکن بائر همین نقش را ایفا میکنند.
میپذیرید که واقعیتهای فوتبال ما با مثالهایی که از این ورزش در کشورهای صاحب قدرت فوتبالی زدید، متفاوت است؟
خیر بدین صورت نیست. باز هم میگویم که باید افرادی که شناخت کافی از فوتبال شهر داشته و از آبادان دور نبودند به کنار صنعت نفت میآمدند و کمیته فنی را سر و شکل میدادند نه اینکه افرادی بیایند که ۴۰ سال پیش دو بازی فوتبالی کرده و بعد از آن دیگر حضور مثمرثمری در این ورزش نداشتهاند.
گفتید افرادی در کمیته فنی حضور پیدا کنند که از فوتبال این شهر شناخت داشته باشند؛ این در حالی است که خود شما چند سالی میشود که ساکن بندرانزلی هستید.
این درست که ساکن بندرانزلی هستم اما بیشتر روزهای هر ماه را در آبادان سپری میکنم.
تنها دلیل نپذیرفتن حضور در کمیته فنی تیم فوتبال صنعت نفت از سوی شما؛ حرف زدن و عمل نکردن مدیران بود؟
در کنار این موضوع بازیکنان غیربومی زیادی را جذب کردند و البته افرادی که هیچ سابقه فوتبالی نداشتند کنار این تیم زیاد هستند.
به شکل دقیق منظور شما کدام افراد است؟
فکر نمیکنم اسمشان را بیاورم صحیح باشد، به هر حال برخی از آنها دوستان بنده هستند.
چالشهای مالی چقدر در نپیوستن شما به مجموعه فوتبالی صنعت نفت آبادان امسال دخیل بود؟
مباحث مالی هم قسمتی از مشکل ایجاد شده بود. من سال گذشته با وجود در اختیار داشتن منزل، مبلغ بیشتری را دریافت میکردم. کمکمربی تیم قرار بود مبلغی به مراتب بالاتر از بنده دریافت کند.
پیشنهاد مالی صنعت نفت برای جذب شما چقدر بود؟
ابتدا پیشنهاد ماهیانه ۵۰۰ هزار تومان را ارائه دادند و بعد از اعتراض بنده آن را به یک میلیون و ۵۰۰ هزار تومان در ماه افزایش دادند که من و شاهغریب این پیشنهاد را نپذیرفتیم.
ولی این کمیته فنی به هر تقدیر شکل گرفت.
بله. قاسم فلاحزاده، نصراله بمزاده و محمد سعدونی ماندند تا موسسه ورزشی صنعت نفت از اسم آنها استفاده کند. باور کنید این موسسه باید اتاق به اتاق پاکسازی بشود و کار آن از پایه خراب است.
این انتصابها چقدر به همراه کردن تفکر کانون پیشکسوتان فوتبال آبادان با تصمیمهای موسسه ورزشی صنعت نفت ارتباط دارد؟
آنها با هم معامله کردند. اعضای کانون پیشکسوتان آمدند بعد از سقوط فصل گذشته صنعت نفت جلسههای بررسی علل سقوط را برپا کردند اما این جلسهها فایدهای نداشت. کانون را شکل دادیم تا به فوتبال شهر کمک بشود که اینگونه نشد. باور کنید کانون پیشکسوتان وظیفهاش به در سر مزار رفتنها، سرزدن به بیماران و چای و بیسکوییت خوردن هفتگی ختم نمیشود. چرا آنها اجازه میدهند که افراد سیاسی در انتصابهای تیم فوتبال صنعت نفت دخیل باشند. تیم کارگر سقوط کرد صدای هیچ فردی بلند نشد و این موضوع فاجعه است.
موسسه ورزشی صنعت نفت چقدر باید مبلغ قرارداد را بالا میبرد تا شما حاضر به حضور در این مجموعه میشدید و امروز در جمع افرادی قرار میگرفتید که مورد نقد قرار میگرفت و نقد کننده این مجموعه نبود؟
اشاره کردم که مشکل مالی یکی از علتهای نپذیرفتن این همکاری بود و بنده به بند به بند برخی موارد ایراد وارد میدانستم.
تفاوت شناختی که گفتید از فوتبال شهر داشته و فکر میکنید که شاید افراد دیگر از این شناخت بیبهره باشد، کدامند؟
مدیران نالایق و غیرفوتبالی مدیریت مجموعه ورزشی صنعت نفت را برعهده میگیرند، مدیران صنعت نفت امسال قول دادند که به فوتبال شهر کمک کنند که این کمک آنها به اهدای چند ضربهگیر و پیراهن ختم شد؛ سوال من اینجاست که مشکل فوتبال آبادان با چند ضربهگیر حل میشود؟ ما باید زمین فوتبال داشته باشیم. من از مسئولان شهرداری و شورای شهر آبادان هم گلایه دارم. باور کنید زمین چمن مصنوعی در اندازه کوچک مشکل فوتبال این شهر را حل نمیکند، فوتبالیستهای این شهر زمین فوتبال استاندارد میخواهند؛ ما به لحاظ در اختیار داشتن زمین فوتبالی، فقیرترین شهر ایران هستیم و به عقیده بنده نباید به خاطر ساخت چند زمین چمن مصنوعی به مسئولان شهری آفرین گفت. یک بازیکن فوتبال باید در هفته سه جلسه تمرین کند و نه یک ساعت و در این میان مربیان هم مظلوم واقع میشوند.
دیدگاه شما در خصوص انتخاب ابراهیم قاسمپور به عنوان سرمربی تیم فوتبال صنعت نفت در لیگ جاری چگونه بود؟
باید قاسمپور را آگاه میکردند متاسفانه برخی از افراد هستند که به خاطر شهرت و نام این مربی بعد از حضورش در آبادان شروع به منفیبافی کرده و ذهن او را نسبت به این شهر و مردمش خراب میکنند. قاسمپور چهره بزرگ فوتبال کشور است که هیچ حمایتی از او نشد، به عقیده بنده خود ما ابراهیم قاسمپور را سوزاندیم.
عملکرد همین مربی را در جذب بازیکن در ابتدای لیگ دسته اول جاری چطور دیدید؟
نیمه دوم آخرین بازی صنعت نفت در برابر فولاد یزد در آبادان را از نزدیک دیدم. چرا پیش از این و در سالهای گذشته هواداران ما در ورزشگاه میگفتند؛«آبادان برزیلته»، به چه دلیل این سبک فوتبالی صنعت نفت را به فوتبال قدرتی روسیه نسبت نمیدادند، باید پذیرفت دیگر خبری از تکنیک و تاکتیکپذیری سریع در فوتبال آبادان نیست. در برابر فولاد یزد حتی یک بازیکن آبادانی هم در ترکیب به میدان نرفت و باید اذعان داشت که شعار«آبادان برزیلته» دیگر در آبادان کاربردی ندارد.
ولی این همان تیمی است که ابراهیم قاسمپور بسته بود.
این موضوع درست است اما باز هم باید پذیرفت که پای برخی واسطهها در این خصوص در میان بود. فردی که به خاطر نسبت فامیلی با یکی از مدیران قبلی موسسه ورزشی صنعت نفت در جذب بازیکن مداخله داشت با برقراری تماس با بازیکنان تیمهای جوانان و امید همین مجموعه از آنها میخواهد که مدیر برنامههایشان باشد و این موضوع ضربه بزرگی به فوتبال شهر وارد میکند و یک فرد غیربومی برای بازیکنانی که موسسه ورزشی صنعت نفت آبادان برای آنها هزینه کرده، تصمیمگیری میکند، در این خصوص مسئولان و مدیران شهر باید پاسخگو باشند، بیایید برای یک بار هم که شده وقوع جنگ را بهانه نکنیم، بعد از جنگ تحمیلی فوتبال همه شهرهای ایران پیشرفت کرد به غیر از آبادان.
خوب آن شهرها در کانون جنگ نبودند و آبادان اما بود.
ولی حالا بیش از ۲۰ سال از پایان جنگ گذشته است. یزد کجای فوتبال ایران جایگاه داشت که بتواند بیاید و در آبادان ما را شکست بدهد. یا همین ملوان بندرانزلی که خود من بازیکن آن بودم حتی یک نیم فصل مدیرعامل هم نداشت ولی بومیهای این شهر ملوان را حفظ کردند.
این حرفها همواره به شکلهای مختلف و از سوی افراد متفاوت عنوان شده، راهکار واقعی در این خصوص چیست؟
باید یک سال قید حضور در لیگ برتر را بزنند و به جای آن ۶ تا هفت تیم فوتبال آبادان را احیا کنند. باور کنید شکل دادن به تیمی مثل صنعت نفت نوین که بازیکنهای خروجی تیم اصلی صنعت نفت را جذب میکند، دردی را دوا نمیکند؛ تیمی که تا به امروز چند میلیارد تومان هزینه در بر داشته است؛ باید این موضوعات دنبال شوند.
این اتفاقها در حالی در فوتبال آبادان رخ میدهند که در شهر همسایه؛ اهواز شاهد پیشرفتهای پلهای فوتبال هستیم.
آنها برنامه دارند و ما نداریم. مسعود رضاییان؛ مدیرعامل سابق تیم فوتبال فولاد خوزستان تعریف میکرد که چند سال پیش مربیانی مثل مجیدباقرینیا، لفته سهبرادران و حسن سالمی را کنار هم گذاشته تا استعدادیابی کنند و نتیجه این اتفاق را امروز میبینیم؛ از کارهای خوب باید تعریف کرد و این در حالی است که در فوتبال آبادان برخی سیاهیلشکر هستند و میآیند تا تنها عکسی را به یادگار داشته باشند.
وضعیت تیم فوتبال صنعت نفت آبادان در این هفتههای پایانی لیگ دسته اول کشور چطور ارزیابی میکنید؟
هر اتفاقی ممکن است در فوتبال محقق بشود. مگر بازیکنان تیم فوتبال فولاد یزد فکرش را میکردند که روزی به آبادان بیایند و صنعت نفت را در خانه این تیم شکست بدهند. پنج هفته پیش با مدیر روابط عمومی موسسه ورزشی صنعت نفت تماس گرفتم؛ گفتم که با مدیرعامل موسسه صحبت کرده تا او با ابراهیم قاسمپور در خصوص برخی موضوعات ارتباط برقرار کند و البته به دنبال راه حل باشند.
چه پاسخی در این خصوص گرفتید؟
گفت که خودت با مدیرعامل موسسه تماس بگیر که من در جواب گفتم؛ نه با او صحبت میکنم و نه کاری با وی دارم.
علت این موضع شما در قبال گودرزی چه بود؟
او از روز اول با من مخالف بود و این اختلاف از آنجا ریشه گرفت که در سال ۸۲ یا ۸۳ زمانی که من سرمربی صنعت نفت بودم، اجازه نمیدادم که هیچ فردی در تصمیمهای فنیام دخالت داشته باشد.
پس چرا دوباره خواستید به وی راهکار خروج از بحران بدهید؟
این کار را به خاطر گودرزی نکردم؛ دلم برای شهرم میسوزد؛ به عنوان یک بزرگتر باید حرف بزنم و در حالی میخواستم این راهکار را در اختیارشان بگذارم که این کمک هیچ منفعت شخصی برای من نداشت.
این صحبتها را در حالی عنوان میکنید که خود شما این روزها زندگی خود را در منطقه دیگری به غیر از آبادان دنبال میکنید.
من به خاطر بیمحبتیهایی که در حقم روا شد و به دلیل کمتوجهیها آبادان را ترک کردم. من همان فردی هستم که در جاده آبادان به ماهشهر بازیکنان تیم کارگر را تمرین داده و راهی مسابقات لیگ برتر استان کردم اما شرایطی را ایجاد کردند که دیگر جای ماندنم در آبادان نبود.
یعنی اگر شرایط مهیا شود دوباره به آبادان برمیگردید؟
شک نکنید که این کار را میکنم. من شغل دیگری به غیر از مربیگری فوتبال ندارم . ۴۵ سال است در این ورزش فعالیت میکنم و به پیشنهاد محمد احمدزاده که خواسته بود تیم امید ملوان بندرانزلی را هدایت کنم، آبادان را ترک کردم. در شهر خودم بیکار بودم و دوست داشتم که تجربهام را منتقل کنم؛ حسن دشتی که افشین ناظمی، بهزاد داداشزاده، هادی طباطبایی،مهدی کیانی، نادر غبیشاوی، محمد غانمیان، داریوش رضاییان، لطیف جنامی، علی جعفری، حسین داودی و علی قنواتی را به فوتبال ایران معرفی کرد در آبادان فعالیت فوتبالی نداشت به همین خاطر به انزلی کوچ کرد.
ولی برخی اعتقاد داشتند که حسن دشتی یک مربی سنتی است.
میگفتند که دشتی بازیکنان تیم را میدواند به همین خاطر به روز نبوده و سنتی است؛ چطور این حرف را میزنند در حالیکه همانهایی که این صحبتها را می کنند یادشان رفته در زمان سرمربیگری حسن دشتی در تیم فوتبال صنعت نفت و در سال ۸۳ این تیم از ۱۵ بازی؛ ۱۱ برد، سه مساوی و تنها یک باخت کسب کرد و آن یک باخت هم در حالی شکل گرفت که به دلیل بیانضباطی برخی از بازیکنان بزرگ تیم، آنها را کنار گذاشته و به جوانان میدان دادم.
این بیمهری که گفتید به شما در فوتبال آبادان روا شده بقیه مربیان آبادانی را هم در بر گرفته است.
بله. شما ببینید که با امید حمدیاصل که مربی جوان و آیندهدار این شهر است چه کردند. جرم حمدیاصل این بود که حقایق را در یک مصاحبه مطبوعاتی گفته بود. یا اینکه مربیان بومی را در تیمهای پایه به کار میگیرند و امکانات را در اختیارشان نمیگذارند تا نتیجه نگیرند و همین مربیان در وزارت نفت خراب بشوند. اینجاست که باید یک بزرگ فوتبال در خصوص این مسائل صحبت کرده و سکوت را بشکند که من این کار را انجام میدهم و شک نداشته باشید که هر کجا که باشم به این وظیفه خودم عمل میکنم.
به نظر رسید در طول این گفتوگو بیشتر انتقاد شما به شیوههای مدیریتی در مجموعه ورزشی موسسه صنعت نفت آبادان در سالهای اخیر بود.
حرف من این است که چرا افرادی مثل منصور میرزایی و غلامعلی میرافضل که مدیریت ورزشی خود را نشان داده و هر زمان که فعالیت ورزشی داشته موفق بودهاند به کار گرفته نمیشوند.
شایان ذکر است این گفتوگو پیش از شکلگیری آخرین تغییر در کادر فنی تیم فوتبال صنعت نفت آبادان- فسخ قرارداد ابراهیم قاسمپور و سرمربی شدن بهنام سراج- صورت گرفته است.
امین جوکار دریس/هفته نامه آوای خوزستان