امسال هم گذشت.دروغ است بگوییم به تندی باد .روزهای پر التهاب در این شهر بسیار بودند و چه به سختی عبور کردیم از روزها و شب هایی که از سر بی تدبیری و بی مسوولیتی برخی ؛ آبروی شهر و مردمش را در رسانه های داخلی و خارجی تاراج زده دیدیم .سال ۹۲ آبادان؛ سال بسیار بدی در حوزه ی صداقت بود.
سال ۹۲ آبادان سرشار از بداخلاقی ها بود. بداخلاقی هایی که قطعا ناشی از پس لرزه های انتخاب حسن روحانی بعنوان رییس جمهوری بود.توزیع نابرابر قدرت در ۸ سال گذشته و حاکمیت اندیشه ی اقلیت در اتاق فرمان بخشهای مهم شهری نظیر حوزه ی اندیشه و هنر و ایضا سیاست موجب رشد فزاینده ی روحیه ی تمامی خواه و دیکتاتورمآبانه ای شده بود که دودش در چشمان مردم شهر رفت.
سال ۹۲ آبادان؛سال خوبی نبود چرا که شاهد انواع تمرد از قانون و قانون گریزی در حوزه ی فرهنگ بودیم هر چند که این رشته سر دراز داشت اما این که آبادان نقطه ی عطف و آغاز پروژه باشد و این که اصحاب فرهنگ و هنر و رسانه ی شهر مورد هجمه و انواع هتاکی ها قرار گریند مایه سرافکندگی شد و عجبا که مدافعی هم نبود که دفاع کند!
سال ۹۲ آبادان ؛ همانند سال های گذشته به روزمرگی سازمان ها و نهادهای دولتی سپری شد . چهره ی شهر هیچ تغییر اساسی نکرد و در عوض گوشهای مردم را از کارهای ناکرده لبریز نمودند و صندوق صندوق نوشابه برای خود باز نمودند و خود را تحویل گرفتند و….
سال ۹۲ آبادان ؛ شهردار ابقا شد.فرماندار عوض شد و دیگر هیچ.
سال ۹۲ آبادان ؛ رییس جمهور آمد و خبر گسترش منطقه آزاد اروند را اعلام نمود و ما ماندیم و افزایش افسار گسیخته ی اجاره بهای خانه ها و اماکن تجاری بی آن که ریالی به درآمدمان افزوده بشود.
سال ۹۲ آبادان به روزمره گی گذشت اما…….الهی ! این مردم شایسته ی بهترین ها هستند چرا که از سفره ی آبادان بیش از یک سوم جمعیت هفت ده میلیونی کشور مستقیم و غیر مستقیم نان می خورند. خدایا از تو می خواهم که هم حال ما را دگرگون سازی و هم بی حالان را دجار استحاله نمایی و هم منقبضان را منبسط نمایی.
آمین یا رب العالمین