آبادانی ها

شفاف ؛ گویا و مستقل

آبادانی ها

شفاف ؛ گویا و مستقل

آبادانی ها

آبادانی ها فقط یک واحد اطلاع رسانی و تحلیل اخبار شخصی است و سر سفره ی هیچکس نبوده و نیست.

آخرین نظرات
نویسندگان

هزارتوی آدم سوزی سینما رکس آبادان (سئانس ششم)

پنجشنبه, ۲۳ مرداد ۱۳۹۳، ۰۹:۵۲ ب.ظ

در ۲۸ امرداد ماه ۱۳۵۷ سینما رکس آبادان را آتش زدند و در آن آتش‌سوزی ۴۳۳ تن زنده زنده سوختند. شمار زیاد کشته شدگان در این رویداد دهشتناک سبب ناآرامی‌ها در آبادان و دیگر شهرهای ایران شد. 

 مردم آبادان در شوک فرورفتند شمار کشته‌شدگان در آتش سینما رکس آبادان نخست ۳۷۷ تن اعلام شد و چندی پس از آن شمار کشته‌شدگان به ۴۳۰ تن فزونی یافت و به آگاهی مردم رسید. کارکنان گورستان آبادان از ۶۰۰ تن کشته‌ی دفن شده یاد می‌کردند. کارکنان سینما رکس گفتند که در آن شب، ۶۵۰ بلیت فروخته شده بود. بسیاری از کسانی که در سینما بودند بدن‌هایشان چنان سوخته شده بود که قابل شناسایی نبود.

سئانس-6

۳۱ امرداد ۱۳۵۷ حضرت امام خمینی نامه‌ای  به مردم آبادان و واعظین در مسجدها نوشتند.

خدمت عمومی اهالی محترم آبادان ایدهم الله تعالی: دریافت خبر بسیار فجیع به آتش کشیدن چند صد تن هموطنان ما با آن وضع حساب شده موجب تاثر و تاسف شدید گردید. من گمان نمی‌کنم هیچ مسلمانی بلکه انسانی دست به چنین فاجعه وحشیانه‌ای بزند جز آنانکه به نظایر آن عادت نموده‌اند و خوی درندگی و وحشگیری آنان را از انسانیت بیرون برده باشد. من تاکنون اطلاع کافی ندارم لکن آنچه مسلم است این عمل غیرانسانی و مخالف با قوانین اسلامی از مخالفین شاه که خود را برای حفظ مصالح اسلام و ایران و جان و مال مردم به خطر مرگ انداخته‌اند و با فداکاری از هم میهنان خود دفاع می‌کنند به هر مسلکی باشند، نخواهد بود و قرائن نیز شهادت می‌دهد که دست جنایتکار دستگاه ظلم در کار باشد که نهضت انسانی ـ اسلامی ملت را در دنیا بد منعکس کند. آتش را به کمربند در سراسر سینما افروختن و بعد توسط مأمورین درهای آن را قفل کردن، کار اشخاص غیر مسلط بر اوضاع نیست. گفتار شاه که تظاهر کنندگان مخالف من وحشت بزرگ را وعده می‌دهند و تکرار آن پس از واقعه که این همان وعده بوده است شاهد دیگری بر توطئه است، نه اینکه واقعاً شاه یک غیب گوی بزرگ است! مصاحبه سابق شاه که ایران را با ملت نابود می‌کنم نیز شاهد این مدعاست. اظهار تأسف و تأثر در بوق‌های تبلیغاتی از اشخاصی که هر روز دستشان تا مرفق به خون هم میهنان ما فرو رفته است شاهد بزرگی است بر نقشه شیطانی شاه و همدستانش، هم آنان که در اکثر شهرهای ایران دست به کشتارهای فجیع زده‌اند. آیا مردم مظلومی که هر روز به دست همین جنایتکاران به خاک و خون کشیده شده و به وضع بسیار اسفباری کشته شده‌اند هم میهنان ما نبوده‌اند؟ قراین نشان می‌دهد که قضیه دلخراش آبادان چون کشتار سایر شهرهای ایران از یک منشأ به وجود آمده است. آیا از این جنایت کسی جز شاه و بستگانش امید نفعی داشته‌اند؟ آیا تاکنون غیر از شاه که هرچند وقت یکبار دست به کشتار وحشیانه مردم می‌زند این قبیل صحنه‌ها را به وجود آورده است و یا خواهد آورد؟ این مصیبت دلخراش شاه، شاهکار بزرگی است تا به تبلیغات وسیع در داخل و خارج دست زند و به بوق‌ها و مطبوعات دست نشانده داخل و نفع طلب خارج دستور دهد که هرچه بیشتر برای اغفال مردم این جنایت را منتشر و به ملت محروم و مظلوم ایران نسبت دهند تا در خارج ملت حق طلب ایران را مردمی که به هیچ ضابطه انسانی و اسلامی معتقد نیستند معرفی نماید. من به ملت بزرگ ایران اعلام خطر می‌کنم، خطر اینکه دستگاه اینگونه اعمال وحشیانه و ضد اسلامی را در سایر شهرهای ایران انجام دهد تا تظاهرات پاک مردم شجاع ایران را که با خون خود ریشه درخت اسلام را آبیاری می‌کنند لوث نماید. لازم است گویندگان مطلبی را که به نابودی انقلاب رهایی‌بخش اسلام منجر می‌شود برای مردم روشن نمایند. این مصیبت بزرگ را به ملت مسلمان ایران بخصوص به مردم ستمدیده آبادان و به خانواده‌های داغدیده تسلیت عرض نموده و خود را در غم بزرگ و جانکاه آنان شریک می دانم. از خداوند تعالی نصرت اسلام و مسلمین و قطع ایادی اجانب و پیوستگان به آنها را خواستارم.

روح‌الله الموسوی الخمینی

 

کنفدراسیون دانشجویان ایرانی سفارتخانه‌ها و کنسولگری‎‌های دولت شاهنشاهی ایران را در آلمان غربی، بلژیک، دانمارک و هلند اشغال کردند و خواستار کناره‌گیری شاه شدند.

دولت جمشید آموزگار کناره‌گیری کرد و دولت شریف امامی به روی کار آمد.

اقدامات  پلیس

پس از خاموش کردن آتش  در اولین ساعات  یکشنبه ۲۹ امرداد ۱۳۵۷ سیاوش امینی آل آقا برای بررسی آتش‌سوزی به سینما رکس رفت. سینما رکس در بالکن یک پاساژ بزرگ چهارگوش بود که شمار زیادی فروشگاه‌های لوکس فروشی در آن قرارداشت. ساختمان سینما از چهار سو به کوچه و خیابان می‌خورد و از بالا به هیچ ساختمان دیگر راه نداشت. در اصلی سینما در خیابان شهرداری باز می‌شد. ورودی سینما رکس یکی از مغازه‌های هم‌کف پاساژ بود که در آن گیشه فروش بلیت ساخته شده بود. مردم پس از خرید بلیت از گیشه و کنترل بلیتشان از سوی مامور کنترل بلیت، از همان جا، از راه پلکانی به راهروی بالا می‌رفتند و وارد سالن نمایش می‌شدند. راهروی در بالا به فرم L بود و چند نیمکت در آن قرارداشت. در همان راستای پلکان، دو در به سالن نمایش باز می‌شد و دیوار دیگری که بخش عقب سالن را تشکیل می‌داد، دری کوچک برای رفتن به اتاقک آپارات باز می‌شد. هر سه در در راهروهایی که به فرم L بود باز و بسته می‌شدند. افزون بر در اصلی سینما، در خروج اضطراری سینما نیز وجود داشت که در کوچکی بود که به وسیله پلکان به کوچه و خیابان وصل می‌شد و پشت پاساژ و سینما قرار داشت و بیشتر قفل بود و از آن استفاده نمی‌شد. سالن نمایش به وسیله چند کولر بزرگ آبی و چند کولر گازی خنک می‌شد. به سبب گرمای آبادان بخشی از دیوار داخل سالن با چوب آراسته شده بود و بخشی با یونیلیت بود که از رخنه هوای گرم به داخل سالن جلوگیری می‌کرد. مدیر سینما یکی از کارمندان شرکت ملی نفت ایران بود که تنها به حسابرسی و درآمد و هزینه‌های سینما می‌پرداخت و روزانه شاید یک یا دو ساعت به سینما می آمد. سینما رکس در مرکز شهر آبادان قرارداشت و دارنده (صاحب) آن در تهران زندگی می‌کرد.

سینما رکس

سیاوش امینی کارشناس خرابکاری در راهروی پایینی دو بطری نیمه شکسته پیدا کرد و گزارشی درباره یافته‌ها و تحقیقات خود نوشت که آتش‌سوزی بر پایه برنامه‌ای حساب شده انجام یافته است و نخست درهای چوبی سالن نمایش به آتش کشیده شده‌اند.

320px-CinemaRexDadgah6thsession9Shahrivar1359d

حسین تکبعلی‌زاده که چندی پس از این فاجعه به عنوان عامل اصلی مورد سوءظن قرارگرفت، چند روزی در آبادان ماند و سپس به بندرعباس رفت. پس از سه ماه به آبادان بازگشت و به مادر و تنی چند از دوستانش گفت که “او سینما رکس را آتش زده است”. مادر حسین برای دوستان و آشنایان گفت که پسرش سینما رکس را آتش زده‌است و در درازای چند روز اهالی شهر آبادان آگاه شدند که حسین تکبعلی‌زاده سینما رکس را آتش زده‌است. تکبعلی‌زاده سرانجام در آبان ماه ۱۳۵۷ دستگیر و زندانی شد.

عامل آتش‌سوزی پیدا شد و بایستی دادگاهی برای محاکمه وی برگزار می‌شد، ولی در دادگستری آبادان پرونده بلوکه شد و به جریان انداخته نشد. نخست‌وزیر شریف امامی که دولت آشتی ملی را تشکیل داده بود، در بلوایی که در ایران پیدا شده بود، دنباله دادگاه سینما رکس را نگرفت. تیمسار ناصر مقدم که خرداد ۱۳۵۷ رییس سازمان اطلاعات و امنیت کشور شده بود از چاپ نتایج بدست آمده بازجویی‌ها و تحقیقات پلیس جلوگیری کرد وی مدعی بود که سرنخ این فاجعه به برخی از روحانیون می‌رسید و دولت باور داشت که اگر تحقیقات پلیس چاپ بشود و به آگاهی همگان برسد  به سیاست آشتی ملی برای آرام کردن کشور آسیب خواهد رساند.

با پیروزی انقلاب اسلامی حسین تکبعلی‌زاده  در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ از زندان آزاد شد . تکبعلی‌زاده به آبادان بازگشت و در برابر در خانه مادرش، پلیس انتظار وی را می‌کشید. حسین تکبعلی‌زاده دستگیر شد.

ادامه دارد…

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی