میزبانان محروم از طلای سیاه!
راجع به حذف شهر آبادان از لیست مناطق محروم در سال 1389 مطالبی را نقل می کنم .
سید شریف حسینی نماینده مردم اهواز در مجلس شورای اسلامی در نطق میان دستور خود به تاریخ 24/3/1389در صحن علنی مجلس در بخشی از سخنانش می گوید:
«من از خوزستانم!
همان خوزستانی که معبر آسمانی مردان خدا بود.
همان خوزستانی که خیابانهایش دروازه عبور سفیران عابدی بود که با خون وضو ساختند.
همان خوزستانی که مرز جوانمردی و رشادت ملت ایران است.
همان خوزستانی که امروز غبار دلتنگی بر شانههایش سنگینی میکند.
همان خوزستانی که چشم امید به دستان شما دارد، ولی امروز تنهاست.
امروز خوزستان محروم است و باید مرهمی بر زخمهای این استان تنها بود.
دفاع جانانهای که اهوازیها از حریم وطن کردند، ایثاری که خرمشهریها در 35 روز مقاومت آغاز جنگ، در تنهایی و مظلومیت از خود بر جای گذاشتند، رشادتی که آبادانیها در طول یک سال محاصره از خود نشان دادند، رنجهایی که سوسنگردیها، دزفولیها، اندیمشکیها و همه خوزستانی ها تحمل کردند، بدهی سنگینی را برای ما رقم زده است، آیا وقت آن نرسیده که دین خود را آن هم پس از بیست سال تأخیر بپردازیم؟
مردم خوزستان خسته از وعدههای عملی نشده، اسیر شعارهای مسئولان شدهاند و بهانه ای برای پر کردن اوقات پشت تریبون آنها، و نگاه ویژه به خوزستان یک شعار است.
امروز مردم خوزستان هنوز به دنبال وعده رفاه دولت هاشمی، حل مشکل بیکاری و فقر دولت خاتمی و عدالت دولت احمدینژاد هستند. آنها همچنان مجبورند نوسان شدید برق و خرید آب بشکهای را تحمل کنند و بیکاری فرزندانشان را شاهد باشند.
خوزستان نیاز به ترحم ندارد، حقی را که شایسته آن است میطلبد. شهروندان خوزستانی میخواهند بدانند علت این همه تبعیض چیست؟ چرا ما مناطق محروم باید تاوان پیشرفت و توسعه چند استان نورچشمی را بپردازیم؟
از کدام مشکل باید گفت:
• از گرد و خاک که آرزوی این روزهای مردم خوزستان برای رفع این مشکل رسیدن گرد و خاک به تهران است تا شاید مسئولان به خاطر مرکزنشینان رحمی به حال مردم خوزستان کنند.
از قول مردم استانهای جنوبی، از قول کودکان معصومی که به انواع بیماریهای تنفسی مبتلا شدهند و از قول دلیرمردان شیمیایی دفاع مقدس که با رنج نفس میکشند، به همه کسانی که میتوانستند کاری کنند و نکردند، میگویم در آخرت شرمنده این مردم خواهیم بود.
• از آب شرب بگویم که منبع تأمین آن کارون به بزرگترین استخر فاضلاب تبدیل شده است و آلوده بودن آن سلامت مردم این استان را با خطر مواجه ساخته و هیچ کس جوابگو نیست.
• از حذف شهرهای خوزستان از لیست مناطق محروم بگویم؟ کدامین افزایش شاخص زندگی و معیشتی در این شهرها اتفاق افتاده است؟ دیگر چه انگیزهای برای خدمت کارکنان و معلمینی وجود دارد که در سال شش ماه گرما، 120 روز گرد و خاک و دیگر مشکلات را تحمل میکنند...
• از پرونده مفاسد اقتصادی موسوم به سادات بگویم که با داشتن 120 هزار شاکی و مالباخته، بعد از 5 سال همچنان بلا تکلیف است...
• از نگرانی کارگران تصفیه قند و شکر، لولهسازی اهواز، توسعه نیشکر و یا لولهسازی خوزستان بگویم که 15 ماه است حقوق نگرفتهاند و برای مسئولان آنقدر عادی شده که بیتفاوت از کنار آن میگذرند...
• و یا از زنان و مردانی بگویم که در خوزستانی که بر دریایی از ثروت واقع است، بن 4 عدد نان بین آنها توزیع میشود! آری بن 4 عدد نان، یعنی فقر، یعنی بیکاری.
تراژدی غمباری است مظلومیت نقطه به نقطه خوزستان. محرومیت از همه سوی خوزستان جاری است؛ فرقی ندارد منطقه فالح در ایذه، یا کوت شیخ در خرمشهر، منصوره در شادگان یا رفیع در دشت آزادگان، سرآسیاب در باغملک یا کوی علوی، حصیرآباد و کوت عبداله در اهواز.
داستان معضلاتی چون آب، بیکاری، اعتیاد، فقر گسترده، تبعیض و بیعدالتی، پارتی بازی در سازمانهای دولتی، استخدام نیروهای غیر بومی، انتقال آب از خوزستان و نبود بهداشت و دهها محرومیت دیگر، واقعیت خوزستان امروز است.
استان خوزستان تأمین کننده بخش قابل توجهی از درآمد ملی است و چنین شرایطی باید به بالارفتن سطح رفاه نسبی، ایجاد فرصتهای شغلی جدید و کاهش نرخ بیکاری در این استان منجر شود.
ایجاد امنیت سرمایهگذاری، ایجاد و توسعه صنایع کوچک تبدیلی، حمایت از کارخانجات صنعتی، توجه به افزایش سطح زیرکشت محصولات کشاورزی و اجرای کامل قانون نظام صنفی کشاورزی از جمله عواملی است که میتواند برای توسعه استان مؤثر باشد.
اگر در این رنجنامه از مشکلات موجود سخنی به زبان رفت، دلیل بر این نیست که بگوییم هیچ کاری در استان انجام نشده، اما آنچه که انجام شده و آنچه بر جای مانده قابل قیاس نیست.
به خود و سایرین توصیه میکنم که اول باید تکلیفمان را با وجدان خویش، ثانیا با این مردم رنجدیده روشن کنیم؛ مردمی که اگر آرای آنها نبود، اینک در مجلس نبودیم. باید انتخابها و انتصابهایمان، حب و بغضهایمان و همه قدمها و قلمهایمان در جهت رفاه و آسایش ولی نعمتانمان باشد و «کاری کنیم که بماند، نه کاری کنیم که بمانیم».
موسوی جرف از دیگر نمایندگان آبادان در مجلس شورای اسلامی نیز در تاریخ 24/1/1389 گفت:
«یکی از مسائل مهمی که هم اکنون از سوی نمایندگان آبادان در مجلس در حال پیگیری است، مسئله خروج این شهرستان از لیست مناطق کمتر توسعه یافته است و در همین راستا و از سال گذشته پیگیریهایی انجام و تذکرات لازم به مسئولان مربوطه نیز داده شده است.جرف گفت: به نظر میرسد خروج آبادان از این فهرست بر اساس اطلاعات نادرست انجام گرفته است؛ اما متاسفانه با وجود مذاکرات متعدد انجام شده در زمینه حذف آبادان لیست مناطق کمتر توسعه یافته این مسئله تاکنون بی نتیجه مانده است.وی تصریح کرد: قبل از تعطیلات نوروز نامهای از سوی نمایندگان آبادان به معاون اول رئیس جمهور داده و از وی خواسته شد تا در این خصوص چارهاندیشی کند.نماینده آبادان در مجلس اضافه کرد: البته هنوز پاسخ روشنی را دریافت نکردهایم و همچنان نسبت به پیگیری این مسئله در حال رایزنی هستیم.موسوی جرف خاطرنشانکرد: با توجه به اینکه آبادان هیچ گونه امکانات و تجهیزاتی که سبب رفع محرومیت این شهرستان شده و توسعه یافتگی را برای آبادان به ارمغان آورد وجود ندارد، بنابراین به جد پیگیر مسئله خروج آبادان از لیست مناطق کمتر توسعه یافته هستیم.وی ادامه داد: از مسئولان شهرستان نیز انتظار داریم تا این مسئله را پیگیری و اگر اسناد و مدارکی دال بر اینکه آبادان از امکانات مناسبی برخوردار بوده و خروج آن از فهرست مناطق کمتر توسعه یافته صحیح بوده است را نیز ارائه کنند.»
روزنامه همشهری در تاریخ 7/2/1389 طی مطلبی تحت عنوان « میزبانان محروم طلای سیاه » اینچنین می نویسد:
««اهالی مناطق جنوب و جنوب غرب کشور روی منابع عظیمی از سوختهای فسیلی نفت و گاز زندگی میکنند، اما هنگامی که به زندگی آنها مینگریم، عایدی چشمگیری از این ثروت در زندگی اهالی این مناطق دیده نمیشود.
از چاههای نفت این شهرها طلای سیاه بیرون کشیده میشود که پایههای اقتصاد هنوز نفتی ما را تشکیل میدهد، ولی مردم این شهرها همچنان با جنبههایی از محرومیت روبه رویند و سیاستهای این سالها برای حمایت از مناطق نفتخیز و توسعه و آبادانی آنها ره به جایی نبرده است.
از هنگامی که نفت در ایران کشف و به منبع اول تولید ثروت در کشور تبدیل شد، شهرهایی چون آبادان، اهواز، مسجد سلیمان، بهبهان و امیدیه مناطق بسیار مهمی شناخته شدند و همه مسئولان کشور کاملا اقرار میکردند که رشد ایران مدیون نفت این مناطق است اما همیشه این شهرها با محرومیتهای گوناگونی مواجه بودهاند. این روزها محرومیت و آسیبهای اجتماعی کاملا از نمای شهر مسجد سلیمان- زادگاه نفت در ایران- پیداست. گاهی بهنظر میرسد اهالی شهرهای نفتخیز، از این ثروت نصیبی نمیبرند و حجم زیادی از عایدی نفت به مناطق مرکزی و شهرهای بزرگ ایران تزریق میشود.
پویا ، یکی از اهالی بهبهان است و در آغاجاری مشغول فعالیت در یکی از شرکتهایی است که نفت استخراج میکنند. او میگوید: «همان طور که از قدیم هم مردم خوزستان میگفتند، شهرهای نفتخیز برعکس ثروتی که برای کشور تولید میکنند، از امکانات رفاهی چندانی برخوردار نیستند.»
بیکاری، کمبود فضاهای فرهنگی و تفریحی و نبود امکانات درمانی از مشکلاتی است که در شهرهای خوزستان به چشم میخورد. البته همه شهرهای خوزستان در یک رده نمیگنجند و محرومیت در برخی از آنها بیشتر است. مثلا مسجد سلیمان نسبت به بهبهان خیلی محرومتر است.
پویا که مهندس مکانیک است، میگوید: «در بهبهان تا همین سالهای اخیر دستگاه سیتیاسکن وجود نداشت تا اینکه بالاخره یک دستگاه برای یکی از بیمارستانها آوردند. هنوز دستگاه ام.آر.آی در بهبهان وجود ندارد و مردم برای این کارها باید به اهواز بروند. مشکلات آموزشی هم در بهبهان زیاد است. خیلی از مدارس بهخصوص در مناطق روستایی، دبیر و آموزگار به تعداد کافی ندارند.»
در حالی که انتظار میرود مناطق نفتخیز جنوب کمترین افراد بیکار را داشته باشند، آمارها چیز دیگری را نشان میدهد. نرخ بیکاری جوانان 15 تا 24 ساله در خوزستان 28 درصد است.
سید لطفالله هاشمی، مدیرکل دفتر آمار و اطلاعات استانداری خوزستان در مردادماه سال 1388 اعلام کرده بود نرخ بیکاری جوانان بین 15 تا 24 سال خوزستان بهترتیب برای مردان و زنان 4/23 و 7/53 درصد است که در رتبههای 12 و 4 کشور قرار دارد. هاشمی به ایسنا گفته بود: «نرخ اشتغال جمعیت 15 ساله و بیشتر خوزستان، نسبت به سال گذشته 19 درصد کاهش یافته است که شاخص رتبه 23 کشور را بهخود اختصاص داده است.» به گفته او، بیش از نیمی از زنان جوان بین 15 تا 24 ساله فعال اقتصادی خوزستان، بیکار یا جویای کار هستند. در سال 87 نیز استان خوزستان پس از لرستان، رتبه دوم بیکاری را در کشور
دارا بود.
مسئولان خوزستان نیز از اینکه استان خوزستان با وجود داشتن ثروتی عظیم دچار محرومیت است رضایت ندارند. مصطفی مطورزاده، نماینده خرمشهر در مجلس شورای اسلامی میگوید که خوزستان میزبان مهمترین عامل توسعه کشور است، بهگونهای که 80 درصد نفت کشور در خوزستان تولید میشود. او میگوید: «نفت، ثروت ملی است و متعلق به همه ایرانیهاست و استخراج و اکتشاف نفت برای خوزستان هزینههای زیادی دارد.
صنعت نفت موتور محرک اقتصاد کشور است. خوزستان میزبان این صنعت است و تمام فضای اکوسیستم آن، متاثر از این صنعت، متضرر شده است.» نماینده مردم خرمشهر میگوید: «این استان تمامی زیرساختهای خود را در بخش راهآهن، جادهها، بندر، نخیلات و خدمات شهری مثل آب و برق بهویژه سیمای شهری از دست داده است.»
یکی از شهرهایی که زیرساختهای خود را از دست داده، آبادان است. در سال گذشته نماینده آبادان در مجلس گفته بود که «آبادان از شهری مهاجرپذیر به شهری مهاجرگریز تبدیل شده است». بسیاری از شهروندان این شهر نیز همین را میگویند.
یکی از شهروندان آبادانی، معتقد است که آبادان پس از پایان جنگ تحمیلی و اجرای برنامههای توسعه ای مناطق محروم، همچنان با مشکلات زیادی روبه رو است و نتوانسته به روزهای پیش از جنگ باز گردد. آقای موسوی میگوید: «هنوز روی در و دیوار خیلی از خانههای آبادان رد تیر و ترکش باقی مانده است. آبادان به دلیل وجود نفت و پالایشگاه خیلی مورد توجه بود و مراکز مهم رفاهی و فرهنگی و آموزشی در این شهر درست شده بود، ولی بعد که جنگ به آن خسارت زد، هیچ وقت به سالهای گذشته برنگشت.
سینما، فرودگاه، خانههای شیک، باشگاه، رستوران و فوتبال چیزهایی بودند که آبادان را معروف کرده بودند، ولی خیلی از این مراکز نابود شده است. انگار که آبادان به حال خودش رها شده است.» موسوی میگوید: «شرایط بد آب و هوایی، مشکلات رفتوآمد و معیشت سخت، خیلی از آبادانیها را مجبور کرده که از شهر خودشان بروند به شهرهایی مثل اهواز یا ماهشهر که کار بیشتر است. خیلی از خانههای آبادان به حال خود رها شدهاند. انگار هنوز همان سال 59 است.»
نبود امکانات و محدودیتها تنها منحصر به آبادان نیست. شهری نفتخیز همچون امیدیه نیز به نسبتی کمتر دارای همان محرومیتهای کلی در استان خوزستان است. محمد، از جوانان ساکن امیدیه است که برای تحصیلات دانشگاهی به تهران آمده و در پایتخت مانده است. او نیز شهرهای خوزستان را برای تخصص خود که مهندسی کامپیوتر است، مناسب نمیداند و میگوید: «شهرهای جنوب با اینکه این همه نفت دارند، خیلی محروم هستند. خیلی از امکانات اولیه زندگی در این شهرها به سختی مهیا میشود. مثلا آب شرب مشکلی خیلی جدی در جنوب است. برق در تابستانها هر روز قطع میشود و همه را در آن گرما کلافه میکند.»
محمد میگوید: « این شهرها روی منابع بینظیر نفت و گاز قرار گرفتهاند، اما گازرسانی فقط چند سال است که در شهرهای خوزستان شروع شده است. اوضاع بعضی از شهرها خیلی وخیمتر است. مثلا در مسجد سلیمان بیکاری بسیار بالاست. اعتیاد توی این شهر بیداد میکند. همه این مشکلات از محرومیت بهوجود میآید، در صورتی که نخستین قطرههای نفت در ایران، از همین شهر محروم مسجد سلیمان بیرون آمد.»
سال1387 سازمان بازرسی کل کشور گزارشی درباره وضعیت محرومیت در مسجد سلیمان منتشر کرد که در آن آمده بود نشت نفت و گاز در مناطق مسکونی، کمبود شدید آب شرب شهری، کمبود اعتبار برای ساماندهی شبکه برق، کمبود شدید کادر پزشکی متخصص و کمبود مراکز پاراکلینیکی و تجهیزات بیمارستانی و آزمایشگاهی از جمله مشکلات موجود در این شهرستان است.
همچنین در این گزارش به جاری بودن فاضلاب در سطح زمین و رودخانههای شهر، نگهداری موقت و جمعآوری و دفع نشدن زباله جامد از سوی شهرداری، تراکم جمع کثیری از زندانیان در فضای بسیار محدود و نامناسب زندان شهر، کمبود ناوگان حملونقل درونشهری، کمبود فضاهای فرهنگی و فقدان زیرساختهای لازم برای استقرار واحدهای صنعتی و معدنی - با توجه به وابستگی دیرینه این شهرستان به شرکت نفت – بهعنوان بزرگترین مشکلات موجود در این منطقه اشاره شده بود.»»
آیا به نظر شما با تمام این تفاسیر ؛ چگونه است که مسوولان استانی و شهرستانی در گزارش های خود از وضعیت اقتصادی منطقه به گونه ای عمل نموده اند که وزارت کشور و دیگر نهادهای بالادست تصمیم بر آن گرفتند که آبادان را از لیست مناطق محروم خارج نمایند؟
البته قرار داشتن در لیست مناطق محروم افتخار نیست اما در زمانه و تشکیلاتی که رسیدگی به مناطق محروم جزو اولویت ها یش محسوب می شود به مصداق همون ضرب المثل معروف " کاچی بعض هیچی " است!
به قول یکی از دوستان اگر واقعا ما جزو مناطق محروم نیستیم پس به چه علت زیرساخت های اینترنتی ما ویران است و نرخ خدمات آن چند برابر شهرهای غیر محروم نظیر شیراز و اصفهان دردانه! می باشد؟ اگر واقعا ما محروم نیستیم پس چرا از آب لوله کشی قابل شرب برخوردار نیستیم؟ پس چرا تاسیسات فاضلاب شهری ما اینقدر دردسر ساز است؟ چرا به محض گرما یی بیشتر یا اندکی شرجی و باد و خاک برق قطع می شود؟ چرا خیابان ها و معابر پیاده روی ما اینقدر نابسامانند؟ چرا پس از سپری شدن این همه سال و بالغ بر 1400 کشته و مجروح ؛ هنوز وضع جاده ی آبادان – ماهشهر این گونه است؟
- ۹۳/۰۱/۲۵