نماینده ی مردمی یا نماینده ی مسوولین؟(طنز)
همه ی ما کم و بیش با شرح وظایف نمایندگان مجلس شورای اسلامی آشنا هستیم و البته همگان نیز می دانیم که شخص نماینده بویژه در شهرستان ها یک سری وظایف نانوشته ی دیگری هم دارند که از جمله ی آنها مشارکت در پروسه ی عزل و نصب های حوزه انتخاباتی خود می باشد.
کاندیداها ی نمایندگی مجلس در شهرستان الف بشدت با هم رقابت دارند و هر کس با تشکیل حلقه هایی از محّببین خود سعی می کند بیشترین آرای ممکن را از آن خود کند.
کاندیداهای نمایندگی همان شهر پا را از گلیم خود فراتر نهاده و برخی مدیران با نفوذ و پر عائله را به خیمه های خویش دعوت می کنند تا در خفا بده بستان هایی صورت گیرد بشرط تحقق انتخاب.
کاندیداهای همان شهر در خیام خود با مردم حرف می زنند و جوری هم حرف می زنند کانه قرار است به وزارت یا صدراتی برسند چون حرفشان با شرح وظایف نمایندگان تطابق ندارد.
راننده ی تاکسی خطاب به آرایشگر محله می گوید بنظر تو شانس و اقبال کدام یک از کاندیداها بالاتر است و آرایشگر می گوید آن کاندیدایی که طاس تر است!
نماینده ی شهر الف انتخاب شده و او در حالی انتخاب شده است که طاس نیست. بنظر می رسد تمام معادلات به هم خورده !!
خیال مدیرانی که در مدت مبارزه انتخاباتی پبمان نامه را انگشت زده بودند راحت است. بر خلاف مدیران حامی رقیب که در صدد خریداری فرم پشیمان نامه هستند تا قبل از آنکه دیر بشود انگشتش بزنند.
مردم از نماینده می خواهند که فلان مدیر را عوض کن.
نماینده بیانیه می دهد که عزل و نصب در حوزه ی ماموریت وی نیست.
نماینده در اقدامی سریع چند مدیر را عوض کرده و در اقدامی خداپسندانه مبالغی از استان برای مانور قدرتمندانه ی مدیر تازه جذب و به خورد دستگاه مربوطه می دهد.
نسخه خوان بعد از مطالعه ی نسخه ی بیمار ؛ به نسخه پیچ می گوید که کدام قلم را داری و نسخه پیچ می گوید بگو همه را داریم منتها مشابه!
مهرداد معماری
