آبادانی ها

شفاف ؛ گویا و مستقل

آبادانی ها

شفاف ؛ گویا و مستقل

آبادانی ها

آبادانی ها فقط یک واحد اطلاع رسانی و تحلیل اخبار شخصی است و سر سفره ی هیچکس نبوده و نیست.

آخرین نظرات
نویسندگان

وقتی همه ملاکشان دلار می شود

جمعه, ۲۱ آذر ۱۳۹۳، ۰۱:۴۴ ب.ظ

 به بازار که می روی  متوجه می شوی که از شیر مرغ تا جان آدمیزاد به دلار ربط داده شده است. هر کالایی که می خری با توجه به نرخ مرجع دلار بازار آزاد در تهران محاسبه می شود. حتی رانندگان تاکسی نیز یاد گرفته اند که رادیوشان باز باشد تا به محض افزایش نرخ دلار بر کرایه ها بیافزایند و دلیلش را هم بر گردن دلار می اندازند.

بازار آبادان

در پی آن بودم تا در این هفته گزارشی از سطح شهر آبادان تهیه نمایم درباره ی گرانی ها و نحوه ی نظارت بر عرضه و قیمت کالاها. ابتدا بر آن بودم که با مسوولان امر نیز تماسی داشته باشم که خیلی زود از تصمیم خود منصرف شدم چرا که بی شک و تردید آنان از مبارزه ی بی امان و اجرای انواع و اقسام طرح های نظارتی خواهند گفت و اینکه طی ماه گذشته این تعداد شکایت از اصناف مختلف وصول شده و این تعداد پرونده تشکیل شده و این مقدار هم جریمه نوشته ایم به همین خاطر گفتم حرف تکراری ننویسم و در بین مردم باشم بهتر است و قطع به یقین به واقعیت نزدیک تر.

از میوه فروشی ها شروع کردم و جالب بود که   همان اناری که صبح به قیمت  ۲۵۰۰ تومان می فروختند بی آن که بار جدیدی از راه برسد ؛  شده بود ۳۰۰۰ تومان و لابد علت بالا رفتن نرخ ارز و بویژه دلار در خیابان فردوسی و یا منوچهری تهران بوده است!

سری به لوازم خانگی فروشی ها زدم . در جایی که معمولا کالاهایشان  برای چند ماه پشت ویترین می ماند . برچسب قیمت را عوض کرده بودند و بقول خودشان طبق نرخ های جدید و با توجه به ارز اختصاصی در اولویت مربوطه از سوی بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران  قیمت گذاری شده بود.

خرما فروش ها هم نرخ  ۴۰۰۰ تومان و بیشتر را برای محصول نخلستان های آبادان در نظر گرفته بودند و علت همان بهانه ی بی دردسر نرخ ارز.

ترشی فروش وسط بازار سخن از تحریم ها آورد و اینکه تحریم ها باعث و بانی بالارفتن قیمت ترشی شهرکردی شده است! و کلی هم از عدم توافق در نشست اخیر وین ابراز خشنودی کرد !!

لطفا همین رویه را بگیرید و به تمام مشاغل ربط و بسط دهید اما انگار آن چیزی که در این بین نمی بینی همان گزارش های متعدد برخورد با گرانفروشی و احتکار و اخلال در بازار است که هر روز سه نوبت  از بخش های مختلف خبری صدا و سیما پخش می شود که چنین کردیم و قرار است از فردا چنان کنیم  که ای کاش بازار رها شده رو همچنان به حال خود بگذارند تا ببینیم بالاخره چه خواهد شد. تجربه ثابت کرده هر وقت بخش دولتی در امری دخالت کرده چیزی جز به دردسر افتادن مردم  نتیجه ای در بر نداشته است.مگر نه اینکه بارها و بارها آمدند در تلویزیون و محکوم کردند افزایش نرخ لبنیات را پس چه شد؟ دست آخر قیمت های من در آوردی کارخانه ها که اصلاح نشد هیچ ؛ تازه نرخ های افزایشی جدید را هم مجوز دادند تا آن بدبخت و بیچاره ای که به زحمت بچه اش را روانه ی مدرسه می کند بجای لقمه ی نان و پنیر ؛ نان خالی در کیفش بگذارد که از این بابت من مطمئنم  کارشناسان تغذیه هم در تلویزیون خواهند آمد و از سلامت نان خالی خواهند گفت.بگذریم که نان هم به یکباره با شیب بسیار ملایم  ۳۰ درصدی ؛ گران شد….عذر می خوام گران نشد بلکه در جهت  جبران حقوق کم نانوایان ؛ ۳۰ درصد جبران مافات شد.

به گشت و گذار خود در بازار ادامه می دهم و به هر گوشه ای که سر می کشم جز گرانی های خودسر و بی ضابطه چیزی نمی بینم از یکی از سوپر مارکت های لین یک احمد آباد از نظارت بر بازار می پرسم لبخندی می زند و می گوید خیلی وقت است کسی نیامده سابق بر این کار نظارت بر عهده ی  اداره بازرگانی بود چند ماهی یه بار می آمدند و خب البته بعدش هم می رفتند اما حالا که نظارت و کنترل قیمت ها بر عهده ی اتحادیه هاست خبری نیست. به هر حال شهر کوچک است و همه همدیگر را می شناسیم و اگر هم گران فروشی در کار باشد قابل حل است مگر آن که مردم از ما شکایت کنند که خدا رو شکر کسی تا بحال از من یکی شکایت نکرده. از او می پرسم تا بحال شده سوپرمارکتی را جریمه کنند و به اطلاع مردم برسانند تا مردم گرانفروش ها را بشناسند؟ می گوید خیلی سال ها پیش از این کارها می کردند مخصوصا برای نانوایی ها دیده بودم اما حالا دیگه حفظ حیثیت می کنند . خداییش خیلی زور داره برای یه گرونفروشی ناقابل آبروی چندین و چند ساله ی یه کاسب کار رو ببرند. من فکر می کنم کارشون از این بابت درسته.

خداحافظی می کنم و به گشت وگذارم ادامه می دهم.سراغ پیرمردی را می گیرم که می گویند از قدیمی های بازار است . پیدایش می کنم می خواهم ازش عکس بگیرم مانع می شود..مقداری وسایل پلاستیکی و اسکاچ و لیف و فویل آلومینیوم و کش قیطونی پیژامه و قرقره دارد.بهش می گویم دلار در نرخ های شما چقدر اثر داشته ؟ می گید چند ماهی است جنس جدید نیاوردم و نمی دونم.بهش میگم چرا مثل بقیه جنس و کالاهای دیروز رو با نرخ امروز نمی فروشی تا سود بیشتری ببری؟ لبخندی میزنه و میگه بعد او وقت  تو میای او دنیا جواب خدا رو بدی؟ بهش میگم خب اگه به نرخ  قدیم بفروشی بعد که بخوای دوباره بری بخری بیاری توی دکه ت بزاری با نرخ جدید و گرون بهت میدن ها! میگه : حالا کو تا او موقع.کاسب سودش مشخصه. مو که نمی تونم این اسکاچی رو که دونه ای ۵۰۰ تومن خریدم و به نرخ جدید بدم ۲۰۰۰ تومن . ظلمه . اصلا حرومه. مو اینو ۵۰۰ تومن خریدم  فوق فوقش باید بدم ۷۰۰ تومن . کاری هم ندارم که الان توی عمده فروشی چند دارن میدن. هر وقت گرون خریدم دوباره همون سود مسلمونی و قانونی رو می کشم روش و می فروشم اما این که هنوز گرون نخریدم بیام اینها رو که دارم گرون بفروشم ؛ گناهه. گناه کوچیکی هم نیست.

دیگر نمی توانم گزارش را ادامه بدهم. راستی چرا اخلاق به قهقراست؟ چرا هر از چند گاهی اخبار اختلاس باید شنیده بشود؟ چرا جامعه ی دین مدار ما اینگونه شده است؟

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی